لغت نامه دهخدا
- مثل آغوز ؛ ماستی ستبر.
آغوز. ( اِ ) نام درختی است جنگلی که از چوب آن میز و صندلی و مانند آن سازند و در جنگلهای ایران بسیار است.
اغوز. [ اَ وَ] ( ع ص ) مهربان. || نیکی کننده بر خویشاوندان و بسیارخیر بر ایشان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
اغوز. [ اَ غ َ / غُو ] ( اِ ) در تداول مردم آمل ، گردکان. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به گردکان شود. || ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه ، مانند لوته اغوز. ( یادداشت بخط مؤلف ).
اغوز. [ اُ غُزْ ] ( اِخ )صورتی از اُغُز. رجوع به اغز و غز و اغوزخان شود.
اغوز. [ اُغُزْ ] ( اِخ ) در حکایات اقوام اغوز که پسرزاده ابوبجه خان پسر نوح پیغمبر است. ( جامعالتواریخ رشیدی ).
اغوز. [ اَ وَ ] ( اِخ ) حذیفةبن اسیدبن خالدبن اغوز، صحابی است و آن را اغوس نیز خوانند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
شیر ماده نوزائیده
آغز: شیرماک وفله وشمه وفرشه هم گویند، زهک، شیرغلیظگاویاگوسفندکه پس اززاییدن دوشیده شود
حذیفه بن اسید بن خالد بن اغوز صحابی است و آنرا اغوس نیز خوانند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
{colostrum} [تغذیه] شیری که در چند روز اول پس از زایمان از غدد شیر ترشح می شود
گویش مازنی
/aghoz/ گردو
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آغوز. آغوز: شیر ماده نوزاییده را گویند که از آن به مناسبت در باب های: نکاح و قصاص سخن رفته است.
در وجوب تغذیه نوزاد با آغوز به وسیله مادر و نیز گرفتن مزد بر آن در فرض وجوب، میان فقیهان اختلاف است.
جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳.
۱. ↑ جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۴۲.
...
در وجوب تغذیه نوزاد با آغوز به وسیله مادر و نیز گرفتن مزد بر آن در فرض وجوب، میان فقیهان اختلاف است.
جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳.
۱. ↑ جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۴۲.
...
wikifeqh: آغوز
دانشنامه آزاد فارسی
آغوز. (یا: فُرُش) مادّه ای زرد و شفاف، مترشح از پستان ها، در چند روز اول پس از زایمان. مواد تشکیل دهندۀ آغوز عبارت اند از پادتن های مادری، گویچه های سفید، مخصوصاً بیگانه خوارها، و فیبرونکتین. فیبرونکتین پروتئینی است که اثر ضدمیکروبی عوامل دیگر را زیاد می کند. همگی این مواد باعث محافظت از نوزاد در برابر عفونت می شوند. این مادۀ زردرنگ که برای آن خواص فراوان قائل اند، به دو صورت مصرف می شود؛ در ساده ترین صورت، آن را به شیر معمولی مایه می زنند و در صبحانه مصرف می کنند. راه دیگر این است که شیر را به قدر حرارت بدن گرم می کنند و آن گاه آغوز را بدان می افزایند و با شعلۀ کم، چندان که سفت نشود، هم می زنند و مایع به دست آمده را با شیرۀ انگور یا قند می آمیزند.
wikijoo: آغوز
اُغوز
رجوع شود به:غز
رجوع شود به:غز
wikijoo: اغوز
جدول کلمات
ماک, فله
مترادف ها
شیر پاک، اغوز
اغوز، شیرماک
پیشنهاد کاربران
در گویش مردمان استان پارس واژه ی ( زَگ Zag ) به چَمِ ( آغوز ) است.
درود
در بررسی واژگان بایسته است که به ارزندگی واژه نیز بنگریم؛
درینجا ما دو واژه ی آغاز و آغوز را داریم و برای برخی دوستان پرسش پیش آمده که کدام واژه از آن یکی گرفته شده؟
واژه ی آغاز، اندریافتی ( مفهومی ) برای نشان دادن ابتدا و شروع یک کار یا فرایند است؛
... [مشاهده متن کامل]
از سوی دیگر واژه ی آغوز یک نام ساده است به چم نخستین شیری که دوشیده می شود به دیگر سخن، آغوز شیر آغازین است.
سنجش چم و معنای این دو واژه نمایان می سازد این دو واژه هرگز هماَرز و هم ارزش نیستند که در دو کفه ی ترازو باهم سنجیده شوند که گمان برده شود که کدامیک از دیگری گرفته شده.
نمی توان پنداشت واژه ی ارزنده ای مانند آغاز از واژه ی ساده و پیش پاافتاده ای همچو آغوز برگیری شده باشد بلکه خردورزانه آشکار است واژه ای که دارای اندریافتِ شروع یک کار است و برای هرچیزی و درونمایه ای نیاز به چنین واژه ای هست باید بسیاربسیار زودتر ساخته و بکارگیری شده باشد تا واژه ای که نشانگر [نخستین شیر دوشیده شده] است.
حتا واژه ی شیر هم باید بسی زودتر ساخته شده باشد تا آغوز که گونه ای از شیر است.
با این بازنمایی روشن است آغوز یکی از واژگان عامیانه و مردمی پارسی ست که از واژه ی آغاز برگیری شده، به زبان دیگر [آغوز] گونه ای از [آغاز] است نه وارونه ی آن.
دوستان ترکزبان می گویند ما به دهان می گوییم آغیز پس. . . !
برپایه ی بازنمود بالا، روشن است که آغیز نیز برگرفته از آغاز است یعنی اندام آغازین برای کار خوردن،
درواقع آغیز هم مانند آغوز گونه ای از آغاز است نه اینکه آغاز گونه ای از آغیز یا آغوز باشد.
برای برخی مایه ی شگفتی ست که چرا این همه واژگان همانند میان پارسی و ترکی به ویژه ترکی آذربایگان یافت می شود با اینکه این دو زبان همریشه نیستند.
برای پاسخ باید به تاریخ نگاهی داشت جایی که دهها و صدها پشتوانه و سند ثابت و استوار می کند که زبان پهلوی با گویش آذری تا همین دوره صفوی، هنوز هم زبان همه گیر در آذربایگان بود و آذری زبانان در گذر چند صد سال یک دگرش آرام زبانی از آذری به ترکی را پیموده اند گرچه در این میان هزاران واژه را هم با خود به زبان نوآمده درون نموده اند.
در بررسی واژگان بایسته است که به ارزندگی واژه نیز بنگریم؛
درینجا ما دو واژه ی آغاز و آغوز را داریم و برای برخی دوستان پرسش پیش آمده که کدام واژه از آن یکی گرفته شده؟
واژه ی آغاز، اندریافتی ( مفهومی ) برای نشان دادن ابتدا و شروع یک کار یا فرایند است؛
... [مشاهده متن کامل]
از سوی دیگر واژه ی آغوز یک نام ساده است به چم نخستین شیری که دوشیده می شود به دیگر سخن، آغوز شیر آغازین است.
سنجش چم و معنای این دو واژه نمایان می سازد این دو واژه هرگز هماَرز و هم ارزش نیستند که در دو کفه ی ترازو باهم سنجیده شوند که گمان برده شود که کدامیک از دیگری گرفته شده.
نمی توان پنداشت واژه ی ارزنده ای مانند آغاز از واژه ی ساده و پیش پاافتاده ای همچو آغوز برگیری شده باشد بلکه خردورزانه آشکار است واژه ای که دارای اندریافتِ شروع یک کار است و برای هرچیزی و درونمایه ای نیاز به چنین واژه ای هست باید بسیاربسیار زودتر ساخته و بکارگیری شده باشد تا واژه ای که نشانگر [نخستین شیر دوشیده شده] است.
حتا واژه ی شیر هم باید بسی زودتر ساخته شده باشد تا آغوز که گونه ای از شیر است.
با این بازنمایی روشن است آغوز یکی از واژگان عامیانه و مردمی پارسی ست که از واژه ی آغاز برگیری شده، به زبان دیگر [آغوز] گونه ای از [آغاز] است نه وارونه ی آن.
دوستان ترکزبان می گویند ما به دهان می گوییم آغیز پس. . . !
برپایه ی بازنمود بالا، روشن است که آغیز نیز برگرفته از آغاز است یعنی اندام آغازین برای کار خوردن،
درواقع آغیز هم مانند آغوز گونه ای از آغاز است نه اینکه آغاز گونه ای از آغیز یا آغوز باشد.
برای برخی مایه ی شگفتی ست که چرا این همه واژگان همانند میان پارسی و ترکی به ویژه ترکی آذربایگان یافت می شود با اینکه این دو زبان همریشه نیستند.
برای پاسخ باید به تاریخ نگاهی داشت جایی که دهها و صدها پشتوانه و سند ثابت و استوار می کند که زبان پهلوی با گویش آذری تا همین دوره صفوی، هنوز هم زبان همه گیر در آذربایگان بود و آذری زبانان در گذر چند صد سال یک دگرش آرام زبانی از آذری به ترکی را پیموده اند گرچه در این میان هزاران واژه را هم با خود به زبان نوآمده درون نموده اند.
اغوز در ترکی به معنی دهان هست و اولین باری که حیوان شیر می دهد و گوساله آن شروع به دهان زدن به پستان مادر می کند اغوز گفته می شود. احتمالا این کلمه و آغاز یکی باشد که از ترکی به فارسی وارد شده است
در گویش بختیاری لِوِه گفته میشود
اولین شیری که یک ماده به نوزادش می دهد و سرشار از مواد مغذی است
جال است بدانید در مازندران به گردو آغوز میگویند
اغوز بمعنی نخستین شیر پس از زایمان از واژه اغاز ( از زبان سغدی از زبان های ایرانی شرقی ) = ابتدا وشروع, گرفته شده.
اغوز واغوزه بمعنی گردو , از واژه غوز=گوز=جوز ( معرب واژه فارسی ) مشتق است.
اغوز واغوزه بمعنی گردو , از واژه غوز=گوز=جوز ( معرب واژه فارسی ) مشتق است.
آغوز، آغُز: ۱. [نخستین شیرِمادەیِ نوزاییده] شیرماک، ماک، شیرپاک، پَله، فَله، فُرش، فُرشه، زِهَک، روشه ۲. گونەای درختِ جنگلیِ پرکاربرد
آغوز= اَغِز به زبان مازندرانی به شیر پس از زایمان گاو و گوسپند گفته می شود.
( frušag ) = ( beestings ) : فروشآگ در زبان پهلوی برابرش هست.
( frušag ) = ( beestings ) : فروشآگ در زبان پهلوی برابرش هست.
در گویش لری در لرستان به آغوز که شیر غلیظ اولیه حیوانات است، لِوی می گویند.
در گویش لک های لرستان هم به آن قاقِنات با مخرج خ می گویند.
در گویش لک های لرستان هم به آن قاقِنات با مخرج خ می گویند.
آغاز=آغ. آز ( بُن کنونیِ کارواژه یِ ( آختن/آزیدن ) )
در زبان اوستایی ( آغرَ ) به چمِ ( نخست، آغاز، سرآغاز ) آمده است و ( آغرَوَ ) به چمِ ( کاکول، مویِ سر ) بوده است و تکواژِ ( آز ) نیز بُن کنونیِ کارواژه ( آختن/آزیدن ) است بمانندِ واژگانِ ( تَرازیدن ( تَر. آزیدن ) ، ( فراختن/فرازیدن ( فر. آزیدن ) ) و. . .
... [مشاهده متن کامل]
با زدایشِ آوایِ ( رَ ) در آغرَ، ( آغ ) را داریم؛ چنانکه در واژگانِ اوستایی - پارسی زیر داشته ایم:
( اوستایی/پارسی )
( آغرَ/آغ )
( چنگرَ/چنگ )
( تیغرَ/تیغ )
( کمر، کمرا/خم )
و. . .
پَسگشت ( reference ) : در رویه یِ 43 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
در زبان اوستایی ( آغرَ ) به چمِ ( نخست، آغاز، سرآغاز ) آمده است و ( آغرَوَ ) به چمِ ( کاکول، مویِ سر ) بوده است و تکواژِ ( آز ) نیز بُن کنونیِ کارواژه ( آختن/آزیدن ) است بمانندِ واژگانِ ( تَرازیدن ( تَر. آزیدن ) ، ( فراختن/فرازیدن ( فر. آزیدن ) ) و. . .
... [مشاهده متن کامل]
با زدایشِ آوایِ ( رَ ) در آغرَ، ( آغ ) را داریم؛ چنانکه در واژگانِ اوستایی - پارسی زیر داشته ایم:
( اوستایی/پارسی )
( آغرَ/آغ )
( چنگرَ/چنگ )
( تیغرَ/تیغ )
( کمر، کمرا/خم )
و. . .
پَسگشت ( reference ) : در رویه یِ 43 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
شمه
واژه ی" آغوز" یا "آغیز " تغییر یافته ی واژه ی آغاز فارسی از فارسی به ترکی یا برعکس می باشد. یعنی ممکن است آغاز از فارسی به ترکی رفته و به آغوز تبدیل شده و یا اینکه آغوز از ترکی به فارسی وارد و به آغاز تبدیل شده. آغوز از اولین شیر دوشیده شده از گاو یا گوسفند که غلظت آن نسبت به شیر معمولی بیشتر و رنگش زرد تر است تهیه می گردد. اگر این شیر را بیشتر بپزند تا سفت شود و پنیر مانند شود به آن آغوز می گویند و اگر نگذارند بیشتر سفت شود و در حین پختن به هم بزنند و ملاقه را در داخل آن بچرخانند به آن بولاما می گویند. معمولا بولاما از شیر هایی که برای دومین و سومین بار دوشیده می شود تهیه می شود. بولاما از مصدر بولاماخ ترکی گرفته شده به معنی "به هم زدن" مخصوصا مایعات می باشد. یاد آوری می شود در منطقه ی ما به آغوز "کاْلا" می گویند که تلفظش کمی با واژه کالای فارسی متفاوت است و فارس زبان ها کاله می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
در زنجان امروزه یک نوع شیر پاستوریزه بسته بندی شده در بازار وجود دارد به اسم کاله از آن گرفته شده است.
شهریار در حیدر بابا گفته است:
باکی چی نین سؤزى ، سوْوى ، کاغیذى
اینکلرین بولاماسی ، آغوزى
چرشنبه نین گیردکانی ، مویزى
قیزلار دییه ر : آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه
خاطرات، سؤغاتی، و نامه های مسافران باکو چه عالمی داشت.
همچنین یاد بولاما و آغوز گاو ها یی که[ در زمستان می زاییدن ] به خیر!
یاد گردو و مویزی ( آجیل شب چهارشنبه سوری ) بخیر!
[از همه خاطره انگیز تر] پریدن دختران دم بخت از روی آتش چهارشنبه سوری بود که موقع پریدن می خوانند" ای آتش خوش یمن چهار شنبه سوری!من از روی تو با هزار امید و آرزو می پرم! بخت خوابیده ی مرا مثل آینه ای صاف باز کن تا به امید های نیت کرده ی خود برسم و بختم باز شود. "
در زبان ترکی به دهان نیز آغیز گفته می شود که تغییر یافته ی آغوز می باشد. چون دهان نقطه شروع و آغاز خوردن می باشد. به اولین نقطه ی ورود آب به مزرعه هم در زبان ترکی آغیزلیق گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در زنجان امروزه یک نوع شیر پاستوریزه بسته بندی شده در بازار وجود دارد به اسم کاله از آن گرفته شده است.
شهریار در حیدر بابا گفته است:
باکی چی نین سؤزى ، سوْوى ، کاغیذى
اینکلرین بولاماسی ، آغوزى
چرشنبه نین گیردکانی ، مویزى
قیزلار دییه ر : آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه
خاطرات، سؤغاتی، و نامه های مسافران باکو چه عالمی داشت.
همچنین یاد بولاما و آغوز گاو ها یی که[ در زمستان می زاییدن ] به خیر!
یاد گردو و مویزی ( آجیل شب چهارشنبه سوری ) بخیر!
[از همه خاطره انگیز تر] پریدن دختران دم بخت از روی آتش چهارشنبه سوری بود که موقع پریدن می خوانند" ای آتش خوش یمن چهار شنبه سوری!من از روی تو با هزار امید و آرزو می پرم! بخت خوابیده ی مرا مثل آینه ای صاف باز کن تا به امید های نیت کرده ی خود برسم و بختم باز شود. "
در زبان ترکی به دهان نیز آغیز گفته می شود که تغییر یافته ی آغوز می باشد. چون دهان نقطه شروع و آغاز خوردن می باشد. به اولین نقطه ی ورود آب به مزرعه هم در زبان ترکی آغیزلیق گفته می شود.
اغوز نوشته معادل فارسی که فارسی نیست
آغوز از آغئز یعنی دهنه و ابتدائه به ترکی در دیوان لغات ذکر شده
آغوز از آغئز یعنی دهنه و ابتدائه به ترکی در دیوان لغات ذکر شده
گردو به زبان گیلکی
آغوز در گیلکی به چم گردو کاربرد دارد
آغوز از آغاز و آغازیدن گرفته شده.
ما در کوردی کرمانشاهی به شیر بعد زایمان حیوانات میگم بَلَکاف یا قاقِنَک
در زبان ترکی به اینها اشاره دارد:
بولاما
آغز
یعنی اولین شیری که کودک یا حیوانات از مادر بخورند که پایه عضله و استخوان بندی کودک نو رسیده یا حیوان است.
بولاما
آغز
یعنی اولین شیری که کودک یا حیوانات از مادر بخورند که پایه عضله و استخوان بندی کودک نو رسیده یا حیوان است.
ماک . . .
چون خود آبادیس این کلمه رو فارسی ندونسته
بله در ترکی آغیز یعنی دهن یا دهنه
مثلا برای ابتدای کوچه خیابان یا هر جای دیگر میگیم آغیز
آغاز کلن فارسی نیست و از آغیز برگرفته طده آغاز در فارسی یعنی ابتدا
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ دور قاپین آغزین دا . یعنی جلو در وایستا
خیاوان آغزینا چیخما. به ابتدای خیابان نرو
بله در ترکی آغیز یعنی دهن یا دهنه
مثلا برای ابتدای کوچه خیابان یا هر جای دیگر میگیم آغیز
آغاز کلن فارسی نیست و از آغیز برگرفته طده آغاز در فارسی یعنی ابتدا
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ دور قاپین آغزین دا . یعنی جلو در وایستا
خیاوان آغزینا چیخما. به ابتدای خیابان نرو
با یاد او
دوستان عزیز توجه فرماییم که آغوز Ağuz و اوغوز oğuz ، دو واژه کاملا جدا و متفاوت هستند:
- اوغوز oğuz به لقب مردمان ترک زبان قفقاز و یا نام گویشی از زبان ترکی مردمان قفقاز و یا به عبارتی نام قهرمان و یا جد بزرگ ترکان اوغوز قفقاز می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
- آغوز Ağuz به شیر آغازین گفته می شود و با کلمه آغاز هم ریشه می باشد.
دوستان عزیز توجه فرماییم که آغوز Ağuz و اوغوز oğuz ، دو واژه کاملا جدا و متفاوت هستند:
- اوغوز oğuz به لقب مردمان ترک زبان قفقاز و یا نام گویشی از زبان ترکی مردمان قفقاز و یا به عبارتی نام قهرمان و یا جد بزرگ ترکان اوغوز قفقاز می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
- آغوز Ağuz به شیر آغازین گفته می شود و با کلمه آغاز هم ریشه می باشد.
آغوز یک کلمه ی ترکی هست به معنای شیر اولیه که باز میشود
دیوان اللغات ترک محمود کاشغری صفحه ۱۰۷
ضمن عرض اینکه این کلمه فارسی نیست چراکه خود ابادیس نوشته برابر پارسی
... [مشاهده متن کامل]
فارسی این کلمه ماک هست
اوغوز غُز کلمه ی ترکی هست حتی اسم پسر هم هست
اوغوز نامه ماجرای جد ترکان اوغوز می باشد که اولین شیرش را در جنگل از گرگ خاکستری خورده
دیوان اللغات ترک محمود کاشغری صفحه ۱۰۷
ضمن عرض اینکه این کلمه فارسی نیست چراکه خود ابادیس نوشته برابر پارسی
... [مشاهده متن کامل]
فارسی این کلمه ماک هست
اوغوز غُز کلمه ی ترکی هست حتی اسم پسر هم هست
اوغوز نامه ماجرای جد ترکان اوغوز می باشد که اولین شیرش را در جنگل از گرگ خاکستری خورده
زهک
آقای وهسودان ما چیزی رو غضب نمیکنیم
آغوز یک اسم پسرانه در ترکی هست * ( رجوع شود به اوغوز نامه )
اوغوز یا اغوز اسم پسرانه با ریشه ترکی هست به منی خوش یمن که به ترکی ب خوش یمن بودن اوعورلو یا اوغورلی میگویند
... [مشاهده متن کامل]
نژاد غُز هم در ترک ها داریم که نمونه اش ایل و تبار افشار ها هستند و همچنین ترکان غزنوی
اغوزخان پسری بوده که از پدر و مادرش دور افتاده و در جنگل یک گرگ سیاه به او شیر داده برا همین میگیم ترکی هست که مطابت دارد
فیلم پسر جنگلی هم از روی اون ساخته شده. حالا میگی چطور به هند رفته بسیار ساده است اگر ب تاریخ هند بنگرید اونجا پادشاهان ترو و مغول زیادی حکم رانده اند که با خودشون به اونجا برده اند مثل امپراتوری مغول و گورکانی و حتی شاه همایون و جلال الدین محمد ک به اصفهان هم اومده بود ۱۰ سال نزد شاهان ترک صفوی
برید سرچ کنید اگر باور ندارید لطفا نظرتو مس بگیر آقای عزیز
آغوز یک اسم پسرانه در ترکی هست * ( رجوع شود به اوغوز نامه )
اوغوز یا اغوز اسم پسرانه با ریشه ترکی هست به منی خوش یمن که به ترکی ب خوش یمن بودن اوعورلو یا اوغورلی میگویند
... [مشاهده متن کامل]
نژاد غُز هم در ترک ها داریم که نمونه اش ایل و تبار افشار ها هستند و همچنین ترکان غزنوی
اغوزخان پسری بوده که از پدر و مادرش دور افتاده و در جنگل یک گرگ سیاه به او شیر داده برا همین میگیم ترکی هست که مطابت دارد
فیلم پسر جنگلی هم از روی اون ساخته شده. حالا میگی چطور به هند رفته بسیار ساده است اگر ب تاریخ هند بنگرید اونجا پادشاهان ترو و مغول زیادی حکم رانده اند که با خودشون به اونجا برده اند مثل امپراتوری مغول و گورکانی و حتی شاه همایون و جلال الدین محمد ک به اصفهان هم اومده بود ۱۰ سال نزد شاهان ترک صفوی
برید سرچ کنید اگر باور ندارید لطفا نظرتو مس بگیر آقای عزیز
شیر آغازین را آغوز میگویند که گویه دیگری از آغاز است گردکان که به پارسی انرا گوج و گوی و غوز وآغوز و کوز و جوز و گردو گویند همه نامهای پارسی است پارسی ندانی استادان زبان پارسی انان را برانگیخت که جوز را عربی و آغوز را ترکی بگویند
آغوز در زبان گیلانی به گردو گفته میشه
اغوز اغاز شیر است و اغوز غوز و گوز و جوز بچم گزدکان است
آغوز یا آغوذ یا آقوز: در زبان گیلکی به معنی گردو است
روستای درشهرستان کردکو
نوعی اسم ترکی که در سریالها زیاد استفاده میشه مثل عشق اول
در زبان گیلکی به گردو گفته میشود
ماک
جَک : در شهرستان فردوس کاربردی است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)