اغور

لغت نامه دهخدا

اغور. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) گودتر. ( یادداشت مؤلف ).

اغور. [ اُ غُرْ ] ( اِ ) اُغُر. شگون. آغال. فال. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به آغال و اغال شود.
- اغور بخیر ؛ وقتت خوش.
- بداغور ؛ شوم. بدآغال.
- خوش اغور ؛ خوش آغال. میمون. خجسته. ( یادداشت بخط مؤلف ).

اغور. [ ] ( اِخ ) ابن شاه رستم. از امرای کوچک لر در زمان صفویه. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 452 و فهرست آن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) اغر اوغور .
ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه .

فرهنگ معین

( اُ ) [ تر. ] ( اِ. ) نک اُغُر.

دانشنامه عمومی

اغور روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ابهر در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان دولت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن 375 نفر ( 110خانوار ) بوده است.
عکس اغور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه اوغور
معادل ابجد 1213
تعداد حروف 5
تلفظ 'oqur
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
آواشناسی 'oqor
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
...
[مشاهده متن کامل]

دوستان خواهشا توهین نکنید هر کسی توهین کنه آدم غیرمنطقی است و هر کسی نظرش قابل احترام است.

واژه اوغور
معادل ابجد 1213
تعداد حروف 5
تلفظ 'oqur
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [آغر اوستایی]
آواشناسی 'oqor
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان ترکی از واژگان خ وق وغ خبر نیست این واژه در ترکی اور می شود یک پان ترکیسم غیر منطقی که حتی انگار زبان که حرف می زنند چیزی نمی فهمند یا زبانشون رو بلد نیستند دوست فرتاش بالا خیلی خیلی درست گفته است.

اوغور کلمه ای ترکیست که به گفته دوستمون فرتاش از قدیم به زبان های هندی ، اروپایی رفته اند
اوغور اسم یکی ار سرداران اویرات ۲۳۰۰ سال پیش در جنگ با چینیان بوده ، حال زبان هندی شما هم راه یافته ، منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

اوگارا 😹😹
میخوای دستی رو جزوم بنویسم منبعش کنم
معلومه که زبان جدید شما این لغت رو نداشته که اگر داشت در شاهنامه میومد یا طبری

اغور
اوغور ( oğur ) : وقت، هنگام، حال
فرهنگ معین آن را تورکی نوشته و در دیوان کاشغری نیز آمده، صفحه درج شده کلمه را بعدا در ویرایشی اضافه میکنم.
فک میکنم جا افتادن کلمه اغور بخیر در زبان فارسی از تاریخ معاصر باشد، بسیاری از کلمات استفاده شده در لهجه تهرانی هم تورکی هس بعضی اکنون استفاده نمیشوند اما برخی نیز هنوز هم استفاده شده و به واسطه معیار شدن لهجه تهران و استفاده شدن آن در رسانه به دیگر لهجه ها نیز راه یافته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

در جستجو همین کلمه در همین دیکشنری مشاهده میشود که چندین کلمات دیگر از جمله، اغورلو، اغورخان، اغوروا یا اغورآباد که روستایی در شهر اوجان ( بستان اباد ) است، همگی نشان از تورکی بودن کلمه میدهند.
حالا متن نویسنده بالا از زبان های، اون �هایه� خیلی عجیبه زبان های مغولی و شبه مغولی چه زبان هایی هستند که عده ای دکان در زبانشناسی باز کرده اند.
مغولی از لحاظ تعداد فقط شامل یک زبان است، وگرنه غیر از این سوءنیت نگارنده را میرساند که چه چیزی را میخواهد القا کند؛ در صحبت های شبه علمی میخواهد افکار نژادپرستانه بریزد یا با گفتن زبان مغولی از ارزش چیزی بکاهد، گذر کنید از پس ماندن که پس ماندتان میکند
چه آثار های باستانی ای در آسیا مغولان ساخته اند و شناسنامه ی چند کشور همین آثار میباشند، البته که نان هر یک از ممالک دنیا خوراندن تاریخ خوشمزه به مردمانش است تا طلب دیگری نداشته باشند و این نسبت متغیر میباشد یک جایی زیاد و جایی کم است، انسان هنوز هم خون میریزد ولی به شیوه امروزی برای همین تاریخ امروز با اینکه ثبت و ضبط و دیده میشود اما سخت تر است لذا گنجشک جای قناری نشانمان میدهند و ذوق میکنیم لااقل در زمان باستان رو در رو جنگیده میشد. شما از تنقید دیگران بپرهیزید و بجای تکریم تاریخ خود مقداری تصویر واقعی و نقادانه از تاریخ خود نشان دهید. یا حق

واژگانِ ( اُغر، اوغور، آغار، آغال ) به چمِ ( فالِ ( نیک ) ، شگون، طالعِ ( نیک ) ) واژگانی ایرانی هستند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبانِ اوستایی واژگانِ ( اَاُگر : اَاُگ/ ر ) به چمِ ( نیرو، پشتیبانی، یاری ) و واژه یِ ( اَاُگنگ : اَاُگ/ َ نگه ) به چمِ ( نیرومند، پشتیبانی، یاری، خرسندی، خوشبختی ) و واژگانِ دیگری همچون ( اَاُجی، اَاُجنگه، اَاُجیَ ) در همین معنا آمده اند ( به رویه هایِ 31، 32 و 33 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) مراجعه کنید ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در رویه هایِ 216، 217 و 218 از نبیگِ ( فرهنگنامه یِ ریشه شناختیِ زبانهای هندواروپایی ) نوشته یِ ( پُکُرنی J. Pokorny ) نیز آمده است:
در زبانِ اوستایی واژه یِ ( اُگرَ ugra ) به چمِ ( strong، hard سخت، پرزور، نیرومند ) به همراه واژگانی همچون ( اَاُجیَه aojyah، اَاُجیشتَ ) آمده است. در زبانِ لاتین نیز واژه یِ ( augur ) به چمِ ( طالع بین، فال بین، فالگیر soothsayer ، پیش بینی کننده seer، غیب گو، فالگیر diviner ) آمده است.
پُکُرنی در این نبیگ بسیار جامع و فرآراسته به این واژگان و واژگانِ همریشه با آنها پرداخته است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
رویهمرفته واژگانِ ( اغر، اوغور، آغار ) از تکواژِ ( اَاُگ یا اُگ aug - ug ) به همراه آوای ( ر/رَ ) ساخته شده اند و درباره یِ واژه یِ ( آغال ) باید گفت که دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) از ( اغر، آغار ) به ( آغال ) رُخ داده است که در زبانهایِ ایرانی و اروپایی رواگمند ( رایج ) بوده است.
همچنین نیاز به یادآوری است که واژه یِ ( اَغَ ) نیزدر زبانِ اوستایی، به چمِ ( بد، بدی، زشت ) آمده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
واژگانِ ( اغر، اوغور، آغار، آغال ) از زبانهای ایرانی به زبانهایِ مغولی - شبه مغولی رفته اند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
برایِ نمونه در رویه هایِ 31 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) و در رویه یِ 216 از نبیگِ ( فرهنگنامه یِ ریشه شناختیِ زبانهای هندواروپایی ) نوشته یِ ( پُکُرنی ) آمده است:

اغوراغور
اوغور یعنی فال نیک و. . . کلمه ای ترکی
اوغور ، اغر ، آغار

بپرس