اغنان

لغت نامه دهخدا

اغنان. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار درخت و علف شدن وادی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بسیاردرخت شدن وادی. ( از اقرب الموارد ). || رسیدن خرما. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رسیده شدن درخت. ( از اقرب الموارد ). || بانگ کردن مگس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آواز کردن مگس. ( از اقرب الموارد ). || پر شدن مشک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سبز گردانیدن شاخ درخت را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). باطراوت کردن خدا شاخه های درخت را. ( ازاقرب الموارد ). || آواز خود را مرد از بینی به غنا بگوش مردم رساندن. ( از اقرب الموارد ). آواز دادن به غنه. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بالیده شدن و پرشکوفه شدن زمین. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بسیار درخت و علف شدن وادی یا رسیدن خرما .

پیشنهاد کاربران

بپرس