اغمائ


معنی انگلیسی:
coma, swooning

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بیهوش شدن . ۲ - ( مصدر ) بیهوش کردن . ۳ - ( اسم ) بیهوشی : ( مریض بحال اغمائ افتاده است . )
جمع غمی بمعنی بیهوش و آسمان خانه باشد از چوب و خاک و جز آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس