اغلیلاب. [ اِ ] ( ع مص ) بالیدن و درهم پیچیدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پُر پَر شدن و درهم پیچیدن گیاه : اغلولب العشب ؛ تکاثف. ( اقرب الموارد ). درهم پیچیده شدن گیاه زمین : اغلولب الارض ؛ التف عشبها. ( از اقرب الموارد ). || بسیار گردیدن قوم. اغلولب القوم ؛ کثروا. ( از اقرب الموارد ).