منصوربن سعیدبن احمد
کش بنده اند حرّان اغلب.
مسعودسعد.
شراب... خورنده شراب را بیماری کم کند و اغلب تندرست باشد. ( نوروزنامه ). راه دور گشته و اغلب بلاد هند در دیار اسلام افزوده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 407 ).لیک اغلب چون بدند و ناپسند
بر همه می را محرم کرده اند.
مولوی.
که اغلب در این شیوه دارد مقال نه در چشم و زلف و بناگوش و خال.
سعدی.
کژدمان خلق را که نیش زننداغلب از بیم جان خویش زنند.
سعدی.
اغلب تهیدستان دامن عصمت به معصیت آلایند. ( گلستان ).- اغلب اوقات ؛ بیشتر آن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
اغلب. [ اَ ل َ ]( اِخ ) بنو...، سلسله ای از حکمرانان افریقا در زمان خلافت عباسیان بودند که بر تونس و مراکش و صفحات دیگرحکومت میکردند و دارالملک آنان شهر قیروان بوده است.( از نزهة القلوب ج 3 ص 271 ). نام دولتی است که تابعدولت عباسی بودند و در افریقیه حکومت داشتند. ابراهیم بن اغلب بن سالم در سال 184 هَ. ق. این دولت را تأسیس کرد. وی با یاری ابومسلم خراسانی علیه دولت اموی قیام کرد و در انتقال خلافت به عباسیان کوشش نمود ودر نتیجه همراه محمدبن اشعث مأمور فتح دو قطعه از افریقیه یعنی تونس و طرابلس شد. در زمان منصوربن اشعث از افریقا بیرون آمد و در تاریخ 148 هَ. ق. حکمرانی آنجا از طرف خلیفه به وی عطا شد و سپس آن اغلب به قتل رسید و هارون الرشید، ابراهیم پسر اغلب را بجای او بحکمرانی آنجا منصوب کرد. وی قسمتی از حوالی و اطراف را منظم کرده و دولت نیم مستقلی تشکیل داد و 12 سال فرمانروایی کرد و پس از او فرزندانش به ارث حکومت آنجا را در دست داشتند و حکومت آنان 112 سال ادامه یافت تا سرانجام کشور اینان در ضبط ملوک فاطمیه درآمد و دولت بنی اغلب به سال 296 هَ. ق. منقرض گردید.بیشتر بخوانید ...