اغلاف. [اِ ] ( ع مص ) پوشش ساختن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). پوشش ساختن شیشه را: اغلظ القارورة؛ جعل لها غلافاً. ( از اقرب الموارد ). چیزی را بغلاف ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ). غلاف کردن. ( المصادر زوزنی ). || در غلاف کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المصادر زوزنی ). در غلاف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). در غلاف کردن شیشه را: اغلف القارورة؛ ادخلها فی الغلاف. ( از اقرب الموارد ).