اغشتن


مترادف اغشتن: ( آغشتن ) آلودن، آمیختن، اختلاط، خیساندن، قاطی کردن، مخلوطکردن، نم کردن

معنی انگلیسی:
impregnate, impregnation, saturate, infuse, smear, to macerate, to impregnate, to pollute

لغت نامه دهخدا

( آغشتن ) آغشتن. [ غ َ / غ ِ ت َ ] ( مص ) تر نهادن. خیس کردن. خیساندن. فژغردن. نرم کردن با تری و نم. سرشتن. آغاریدن. آغاردن. انقاع. نقع. || آلودن. ضمخ. تضمیخ. مضخ. تضمخ. لطخ. تلطیخ. تر کردن. رجوع به آغشته شود. || و بمعنی آمیختن و مزج و خلط نیز آورده اند لیکن شواهدی که می آورند بهمان معانی پیشین انسب است. این فعل لازم و متعدی هر دو آید.و ظاهراً مصدر دوم آن آغارش باشد. آغشتم. بیاغار.

فرهنگ فارسی

( آغشتن ) آغشت آغرد خواهد آغشت بیاغر آغرنده آغشته ) ۱ - ( مصدر ) خیس کردن نم کردن . ۲ - آلودن . ۳ - آلودن جسمی بمایع ۴ - ( مصدر ) خیسیدن نم کشیدن .
ترنهادن خیس کردن

فرهنگ معین

( آغشتن ) (غَ یا غِ تَ ) ۱ - (مص م . ) خیس کردن ، نم کردن . ۲ - آلودن . ۳ - (مص ل . ) خیسیدن ، نم کشیدن .

فرهنگ عمید

( آغشتن ) ۱. خیس کردن، تر کردن.
۲. آلوده کردن.
۳. آمیختن، سرشتن.
۴. (مصدر لازم ) آلوده شدن، تر شدن.

واژه نامه بختیاریکا

( آغشتن ) پِلِنیدِن

مترادف ها

imbrue (فعل)
جذب کردن، الودن، تر کردن، الوده کردن، اغشتن، اشباع کردن

gaum (فعل)
الودن، لکه دار کردن، لک کردن، اغشتن

smear (فعل)
الودن، لکه دار کردن، اغشتن

welter (فعل)
اغشتن، غلت زدن

imbue (فعل)
اغشتن، اشباع کردن، رسوخ کردن در، خوب نفوذ کردن، خوب رنگ گرفتن، ملهم کردن

indoctrinate (فعل)
اغشتن، اشباع کردن، تلقین کردن، اموختن

inoculate (فعل)
اغشتن، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن

saturate (فعل)
سیر کردن، اغشتن، اشباع کردن

فارسی به عربی

تلقح , شبع , لقن , مسحة

پیشنهاد کاربران

متاسفانه اینجا ریخت های اینده ی این فعل را اشتباه نوشتند. آغشتن بن کنونی اش اغار است و نه اغر، و مصدر قیاصی این فعل اغاریدن است که در دهخدا نیز ثبت شده، و این فعل در اصل ۲ مصدر سماعی دارد که اغشتن و اغاردن هستند.
واژه آغشتن
معادل ابجد 1751
تعداد حروف 5
تلفظ 'āqeštan
ترکیب ( مصدر متعدی )
مختصات ( غَ یا غِ تَ )
واژه آغشتن از ریشه ی واژه ی سغدی آغاز است
واژه آغاز از سغدی ( ʾʾγʾz /⁠āγāz⁠/ ) ، از زبان پروتوایرانی *ā - ( "ad - " ) *gaHz - ( "اجرا کردن، شروع کردن" ) ، از پروتو - هندواروپایی *h₂ed - ( “at” ) *g⁽ʷʰ4eh₂ģʰ - ( “wade” ) . با سانسکریت गाह् ( gah، �شیرجه رفتن به داخل، راه رفتن� ) ، اسلوونیایی g�ziti ( �راه رفتن� ) همبستگی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها.
Rastorgujeva, V. S. , Edelʹman, D. I. ( 2007 ) Etimologičeskij slovarʹiranskix jazykov [فرهنگ ریشه شناسی زبان های ایرانی] ( به روسی ) ، جلد 3، مسکو: Vostochnaya Literatura، صفحه 261 ↑ Cheung, Johnny ( 2007 ) فرهنگ ریشه شناسی فعل ایرانی ( سری فرهنگ لغت ریشه شناسی هند و اروپایی لیدن؛ 2 ) ، لیدن، بوستون: بریل، ← ISBN، صفحه 96 ↑ Henning, W. B. ( 1939 ) �وامات سغدی در فارسی جدید� در بولتن مدرسه شرق شناسی ، جلد 10، شماره 1، صفحه
فرهنگ سغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدیدآورنده: شهرزاد فتوحی، بدرالزمان قریب ناشر: فرهنگان - ۱۳۸۳.
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی

نزدیکی کردن
آلوده کردن ( آ )

بپرس