اغزاز

لغت نامه دهخدا

اغزاز. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار درشت گردیدن خار درخت : اغزّت الشجرة. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). بسیار درشت بودن خارهای درخت. ( آنندراج ). سخت و بسیار گردیدن خار درخت : اغزّت الشجرة؛ کثر شوکها و اشتدّ. ( از اقرب الموارد ). || دشوار شدن بار گاو: اغزت البقرة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دشخوار گردیدن بچه زائیدن گاو: اغزت البقرة؛ عسر حملها ای وضعه فهی مغز. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران