اغزار

لغت نامه دهخدا

اغزار. [ اِ ] ( ع مص ) افزودن در نیکی و احسان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بسیار گردانیدن احسان : اغزر فلان المعروف ؛ جعله غزیراً. ( از اقرب الموارد ). || خداوند شتران بسیارشیر شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).خداوند شتران بسیارشیر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). فراوان شدن شتران و گوسپندان قوم و بسیار گردیدن شیر آنها: اغزر القوم ؛ غزرت ابلهم و شاؤهم و کثرت البانها. ( از اقرب الموارد ). در ناظم الاطباء «اغزاز» بهر دو زاء به این معانی ضبط شده و ظاهراً تصحیفی روی داده است. || در باران بسیار قرار گرفتن : اغزر القوم ؛ صاروا فی غزر المطر. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران