اغدیداق. [ اِ ] ( ع مص ) بسیارقطره گردیدن باران. ( ناظم الاطباء ). بمعنی اغداق است. ( منتهی الارب ). بسیار شدن قطره های باران. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اغداق شود. || فراوان و گوارا شدن آب چشمه : اغدودق عین الماء؛ غزرت و عذبت. ( از اقرب الموارد ).