اغتفاف.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) رسانیدن ستور علف روزگذار را به بهاران. ( ناظم الاطباء ). رسیدن ستور علف روزگذار را به بهاران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رسیدن ستور بعلف بهار به اندازه گذران روز یا کمی فربه شدن. کقوله : «و کنا اذا ما اغتفت الخیل غفة». ( از اقرب الموارد ). || چیز اندک دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چیز کمی کسی را دادن : اغتفه ؛اعطاه شیئاً یسیرا. ( از اقرب الموارد ). || اندک فربه گردیدن ستور. || اندک فربه گردیدن ستور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).