اغانی

لغت نامه دهخدا

اغانی. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اُغنیَّة. سازهایی که بدون نفخ ودم نواخته میشود مثل چنگ و رباب و امثال آنها خلاف مزمار که سازی است که با نفخ دم نواخته شود مثل نی و امثال آن. ( فرهنگ نظام ). || ج ِ اغنیة، بمعنی تصنیف در تداول عربی امروز. رجوع به اغنیه شود.

فرهنگ فارسی

( کتاب ال... ) کتابی است در باب سرود ها و تصانیف خنیا گران خلفا مخصوصا مغنیان دوره هارون الرشید و اشعاری که به آواز می خواندند و ترجمه احوال خنیاگران و شاعران تالیف ابو الفرج اصفهانی رجال قرن چهارم مانند صاحب بن عباد و عضد الدوله دیلمی به آن توجه بسیار داشتند و گفته اند عضد الدوله آنرا در سفر و حضر از خود دور نمی داشت
آوازها، سرودها، آنچه که به آن ترنم کنند، جمع اغنیه
( اسم ) جمع اغنیه . ۱ - سرودها آوازها . ۲ - سازهایی که بی نفخ دم نوازند ( سازهای غیر بادی ) .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ اُغنیُِه . ۱ - سرودها، آوازها. ۲ - سازهای غیربادی .

فرهنگ عمید

= اغنیه

گویش مازنی

/oghaani/ افغانی – اهل کشور افغانستان

دانشنامه آزاد فارسی

اغانی (الاغانی). اَغانی (اَلاَغانی)
(به معنی ترانه ها؛ جمعِ اُغنیه به معنی ترانه، آهنگ، آواز) کتابی تاریخی و ادبی به عربی در قرن ۴ق، نوشته ابوالفرج اصفهانی. مؤلف آن را بر پایۀ ۱۰۰ آهنگ عربی، که خنیاگران هارون الرشید برای او انتخاب کرده بودند، ترتیب داده و برای هر آهنگ، سروده های هم آهنگ آن را آورده و شرح حال سراینده های آن ها را نیز به تفصیل ذکر کرده است. این اثر، که آمیزه ای از ادبیات و موسیقی و تاریخ است، در طول نیم قرن فراهم آمده و جلوه های فرهنگ و تمدن عرب را از دورۀ جاهلیت تا اواخر قرن ۳ق به تصویر کشیده است. الاغانی پرداخته های بسیاری در قالب گزیده، پژوهیده های جزئی و کلّی، ذیل و فهارس دارد و در ۲۱ مجلّد به چاپ رسیده است. گزیده ای از آن به فارسی ترجمه شده است.

پیشنهاد کاربران

اغانی: [اصطلاح موسیقی ]جمع اَغنیه به معنی سرودها و آوازها در فرهنگ لغت به سازهای غیر بادی نیز اطلاق شده است.

بپرس