اغالیده

لغت نامه دهخدا

( آغالیده ) آغالیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) تیزکرده و برانگیخته و برشورانیده و آشوفته بر خصومت.

فرهنگ معین

( آغالیده ) (دِ ) (ص مف . ) ۱ - تحریک شده ، انگیخته . ۲ - پریشان ساخته . ۳ - برشورانیده ، برانگیخته به فتنه و فساد و جنگ .

فرهنگ عمید

( آغالیده ) برانگیخته شده، تندوتیزشده.

پیشنهاد کاربران

شوراندن
برانگیختن
اغوا کردن
تحریک کردن
. . . لکن بدروغ او را برمن آغالیده باشند. . .
کلیله و دمنه

بپرس