( آغاز ) آغاز. ( اِ ) بدائت ( بدایت ).بدء ( بدو ). ابتدا. ابتداء. فاتحه. مفتتح. شروع. سر.دخش. درآمد. صدر. مبداء. اوّل. نخست. ازل. اصل. مقابل فرجام و انتها و انجام و بن و اَبَد : چون فراز آمد بدو آغاز مرگ دیدنش بیگار گرداند و مجرگ.
رودکی.
بر اندازه بر هر کسی می خورید ز آغاز فرجام را بنگرید.
فردوسی.
همین است فرجام و آغاز ما سخن گفتن فاش و هم راز ما.
فردوسی.
بکوشیم و از کوشش ما چه سود کز آغاز بود آنچه بایست بود.
فردوسی.
به آغاز گنج است و فرجام رنج پس از رنج ، رفتن ز جای سپنج.
فردوسی.
یکی آنکه هستیش را راز نیست بکاریش انجام و آغاز نیست.
فردوسی.
چرا گشت باید همی زآن سرشت که پالیزبانش به آغاز کشت ؟
فردوسی.
جهاندار چون دید بهرام را بدانست زآغاز فرجام را.
فردوسی.
که آهوست بر مرد گفتار زشت ترا خود ز آغاز بود این سرشت.
فردوسی.
چنین بود از آغاز یکسر سخن همین باشد و این نگردد کهن.
فردوسی.
ورا زآن سخن تند و ناکام دید به آغاز آن رنج فرجام دید.
فردوسی.
بدو راز بگشاد و زو چاره جست کز آغاز پیمانْت خواهم درست.
فردوسی.
بدل کین همی داشت زاسفندیار ندانم چه سان بود زآغاز کار.
فردوسی.
همه رنج تو داد خواهد بباد که بردی ز آغاز با کیقباد.
فردوسی.
همان زور خواهم کز آغاز کار مرا دادی ای پاک پروردگار.
فردوسی.
شنیدم که رستم ز آغاز کار چنان یافت نیرو ز پروردگار.
فردوسی.
چو بشنید کاوس آواز اوی بدانست انجام و آغاز اوی.
فردوسی.
همه کارها سخت باساز بود به آوردگه گشتن آغاز بود.
فردوسی.
سپهبد چو بشنید زین سان سخن که چون بود از آغاز کردار و بن.
فردوسی.
شنیدی که با ایرج کم سخُن به آغاز کینه چه افکند بن.
فردوسی.
یکی کار پیش است با درد و رنج به آغاز رنج و بفرجام گنج.
( آغاز ) ( اسم ) ابتدا بدایت شروع مقابل پایان انجام فرجام . یا آغاز نامه ( کتاب ) . ۱ - صدر مراسله . ۲- دیباچ. کتاب یا در آغاز . نخست اول . بدائت بدهشروع، ابتدا، ابتدای کار، مقابل انجام وفرجام، امربه آغازیدن( آغازکردن ) قصد و اراده یا صدا و ندا
فرهنگ معین
( آغاز ) ( اِ. ) اول ، شروع ، ابتدا.
فرهنگ عمید
( آغاز ) ۱. [مقابلِ انجام و فرجام] لحظه یا جای شروع کار. ۲. (اسم مصدر ) شروع. ۳. (بن مضارعِ آغازیدن ) = آغازیدن ۴. [قدیمی] روز ازل.
واژه نامه بختیاریکا
( آغاز ) دَم؛ سر تال؛ گُش؛ تِفگشت
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آغاز. آغاز به حالتی در مقابل پایان گفته می شود. آغاز به معنی شروع و در مقابل پایان قرار دارد. احکام آغاز در ابواب فقه احکام آغاز، در باب هاى صلات، حج، جهاد، نکاح، لعان، اطعمه و اشربه و حدود به مناسبت آمده است. ← نام خدا در آغاز امور ۱. ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۴۲۳. ...
آغاز (سوپرنچرال). «آغاز» ( به انگلیسی: Pilot ) اولین قسمت از مجموعه تلویزیونی سوپرنچرال، با نویسندگی اریک کریپک و کارگردانی دیوید ناتر است؛ که در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۵ در شبکه دابلیوبی برای اولین بار پخش شد. این قسمت، معرفی شخصیت های سم ( جرد پادالکی ) و دین وینچستر ( جنسن اکلس ) را نشان می دهد، که در سراسر کشور برای شکار موجودات فراطبیعی سفر می کنند. هم چنین، درحالی که به دنبال پدر خود جان وینچستر ( جفری دین مورگان ) هستند، به عنوان نبرد، با شبح سفیدرنگ یک زن ( سارا شاهی ) مواجه می شوند. اریک کریپک، نویسنده سریال، به مدت ده سال در حال توسعه این داستان، قبل از ایجاد سریالش بود. قبل از فیلم برداری، اسکریپت های سریال، تحت تجدید نظرهای متعددی بود. قسمت های این سریال، در لس آنجلس تهیه شده است، هرچند قسمت های آینده سریال در ونکوور، بریتیش کلمبیا، برای صرفه جویی در هزینه سریال فیلمبرداری شد. موسیقی متن این قسمت را کریستوفر لنرترز، دوست اریک کریپک برعهده دارد. در لورنس، کانزاس، مری وینچستر ( سامانتا اسمیت ) متوجه صدا عجیبی از گهواره پسرش سم می شود. پس از رسیدن به اتاق سم، متوجه شخصی ایستاده در کنار گهواره می شود. شوهر او جان ( مورگان ) ، با جیغ او از خواب بیدار، و پس از مراجعه به اتاق سم، شاهد سوختن مری در آتش و در سقف اتاق می شود. او در شعله های آتش می سوزد، و جان مجبور به تخلیه خانه با سام و پسر بزرگش، دین می شود. بیست و دو سال بعد، سم ( پادالکی ) و دوست دخترش جسیکا مور ( آدریان پالیکی ) ، پس از کسب رتبه بالا در آزمون پذیرش دانشکده حقوق، این موفقیت را جشن می گیرند. بعد از آن شب، دین ( اکلس ) ، به خانه سم می رود. هرچند برادران در مدت چند سال پس از رفتن سم به کالج با یکدیگر صحبت نکردند، دین برای کمک در پیدا کردن پدر خود، در حالی که در یک شکار موجود فراطبیعی ناپدید شد، به سم مراجعه می کند. سپس سم از پیغام گیر صوتی پدر خود، صدا الکترونیکیه زنی را می شنود که می گوید: «من هرگز نمی توانم به خانه بروم»؛ پس او برای کمک به دین برای جستجوی پدرشان، موافقت می کند. برادران سر به آخرین محل ناپدیدشدن - شناخته شده به عنوان شهر جریکو - مرد جوانی می زنند، جایی که در آنجا مردان جوان بسیاری طی ده سال ناپدید شده اند. سم و دین متوجه افسانه محلی ای در آن شهر می شوند، که در آن دختر جوانی که در گذشته به قتل رسیده، به عنوان یک آدم کش بازگشته است. در ادامه تحقیقات، آن ها متوجه کنستانس ولش ( شاهی ) ، زنی که از روی یک پل در نزدیکی محل زندگی اش، پس از غرق شدن کودکان خود پرید، می شوند. در هنگام شب، و پس از رسیدن سم و دین به همان پل، سم به دین می گوید که دیگر نمی خواهد تا موجودات فراطبیعی را شکار کند. او به دین می گوید که یافتن هرچیزی که مادرشان را کشته است - هدف و چیزی که پدرشان برای خون خواهی به دنبالش است - ، باعث بازگشت مادرشان نمی شود. سپس روح ولش پس از ظاهر شدن در لبه پل، به رودخانه می پرد.
آغاز (فیلم ۱۹۶۷). آغاز ( به فرانسوی: Le départ ) فیلم تحسین شده ای از سینمای بلژیک و ساخته شده توسط کارگردان مشهور لهستانی، یژی اسکولیموفسکی است. او این فیلم را پس از ترک زادگاهش یعنی لهستان ساخت. «آغاز» در هفدهمین دورهٔ جشنواره بین المللی فیلم برلین، توانست برندهٔ جایزهٔ خرس طلایی بهترین فیلم شود. [ ۱] یرژی، فیلم را در بیست و نه سالگی خود ساخت و با این فیلم، فیلمساز بین المللی شد. مارک ( با بازی ژان پیر لاد ) ، نوزده ساله، شاگرد یک آرایشگر است. او به شدت علاقه به شرکت در مسابقات اتوموبیل رانی دارد. برای این منظور قصد دارد تا اتوموبیل پورشهٔ رییسش را برای این مسابقات قرض بگیرد. رئیس مارک، ابتدا از دادن ماشینش به او خودداری می کند چون ماشین را برای آخر هفته نیاز دارد، اما در نهایت، مارک ماشین پورشهٔ رییسش را قرض می گیرد. او برای رسیدن به محل مسابقه با دوست دخترش میشله ( با بازی کاترین ایزابل دوپورت ) عازم می شود. در بین راه آنها در هتلی توقف می کنند و مارک به خواب می رود. این خواب برایش سنگین تمام می شود، چون وقتی بیدار می شود مسابقه شروع شده است… فیلم با موسیقی متن فوق العادهٔ کشیشتف کومه دای لهستانی همراه است. اسکولیموفسکی، در این فیلم با قواعد سینمای خاص گذشته اش فاصله گرفته، بروکسل را جایگزین ورشو در لوکیشنهایش کرده و جوانی که عشق سرعت دارد را در کانون توجه خود قرار داده است. برای مارک، رخوت خواب در هتل، جنون سرعتش را جریحه دار می کند و این آغاز کنش های اساسی فیلم است.
سلام خانم مسکنی عزیز بنده باید واقعیت را بگویم روک می گویم - - - 🔻 ۱. ادعای اختراع تار توسط ابن سینا ادعای نادرست و بدون سند است. ساز تار به مراتب قدیمی تر از ابن سینا است. ریشه ی تار در سازهایی مانند تنبور و چنگ است که در متون هخامنشی و حتی ایلامی ذکر شده اند. ... [مشاهده متن کامل]
ابن سینا ( ۳۷۰–۴۲۸ ق / ۹۸۰–۱۰۳۷ م ) هیچ گاه در آثارش ادعای اختراع سازی به نام �تار� نکرده است. کتاب معروف او در موسیقی بخشی از شفا به نام �فن موسیقی� است که تنها دربارهٔ نظریه موسیقی ( فواصل، نغمه ها و تأثیرات آنها ) صحبت کرده، نه اختراع ساز. 📚 منبع معتبر: ابن سینا، الشفا، بخش موسیقی تقی بینش، تاریخ موسیقی ایران > واقعیت تاریخی: ساز تار در شکل کنونی اش مربوط به دوره ی قاجار است و احتمالاً از سازهای کهن تری چون �چنگ� و �رَباب� تکامل یافته. ریشه آن نه در ابن سینا، بلکه در سنت سازسازی ایران، ترکیه و آذربایجان است. - - - 🔻 ۲. موسیقی در انحصار قاریان قرآن؟! ادعایی فاقد سند و ساختگی است. - - - 🏛 موسیقی در دوران های مختلف ایران باستان 1. دوران ایلامی ( حدود ۳۰۰۰–۶۴۰ پیش از میلاد ) در آثار باستانی ایلام ( بویژه در شوش ) ، تصاویری از نوازندگان دیده می شود. یکی از قدیمی ترین منابع موسیقایی مربوط به لوح هایی از تمدن های میان رودان ( مثل اور و نینوا ) است که با ایلامیان ارتباط فرهنگی داشتند. به سازهایی چون چنگ ( Lyre ) اشاره دارند که ایلامیان هم می شناختند. 2. دوران مادها ( حدود قرن ۸–۶ پیش از میلاد ) اطلاعات کمی از موسیقی مادها در دست است. اما منابع یونانی مانند هرودوت اشاره هایی به وجود آوازها و سرودهای حماسی دارند. مادها احتمالاً نقش مهمی در پایه گذاری سنت موسیقایی ایران زمین داشتند که بعدها در دوره هخامنشی و ساسانی گسترش یافت. - - - 👑 موسیقی در دوران هخامنشی ( ۵۵۰–۳۳۰ ق. م ) منابع: گزنفون ( Xenophon ) در اثر خود �کورش نامه� از آوازهای پارسی در دربار هخامنشیان یاد می کند. کتزیاس ( پزشک دربار اردشیر دوم ) از زنانی سخن می گوید که در دربار ساز می نواختند و آواز می خواندند. نقش برجسته های تخت جمشید نوازندگان را نشان نمی دهند، ولی وجود آنان در جشن ها محتمل است. ویژگی ها: در دربار شاهان، موسیقی بخشی از تشریفات و آیین ها بوده. موسیقی بخشی از آموزش های تربیتی شاهزادگان ( به ویژه آوازهای اخلاقی یا رزمی ) بوده است. - - - 🔥 موسیقی در دوران اشکانی ( ۲۴۷ ق. م – ۲۲۴ م ) منابع: اطلاعات اندکی موجود است، اما نقاشی ها و نقش برجسته های نسا و هَرت نوازندگان و آلات موسیقی مانند چنگ و دف را نشان می دهند. احتمال تأثیرپذیری از موسیقی یونانی - هلنیستی و همچنین تمدن های شرقی وجود دارد. - - - 🦁 موسیقی در دوران ساسانی ( ۲۲۴–۶۵۱ م ) – اوج موسیقی ایران باستان منابع معتبر: المسعودی ( مروج الذهب ) : �در دربار خسرو پرویز ۳۰ نوازنده و سراینده مشهور بودند. � ابن خرداذبه، فارابی و ابن ندیم ( در الفهرست ) اطلاعاتی درباره موسیقی دانان ساسانی مانند باربد، نکیسا، آزاد، رام رامین و سرکش ارائه می دهند. شاهنامه فردوسی نیز به شخصیت هایی چون باربد و نکیسا اشاره دارد. ویژگی ها: موسیقی ساختاریافته با دستگاه های مشخص ( برخی معتقدند دستگاه های امروزی ریشه در این دوران دارند ) . باربد نخستین آهنگ ساز سیستماتیک ایران شناخته می شود؛ او منظومه ای به نام �هفت خسروانی�، �سی لحن� و �هفت روزشب� ساخته بود. موسیقی آیینی، درباری، رزمی و عاشقانه تفکیک شده و مشخص بود. - - - 🎼 سازهای موسیقی در ایران باستان بر اساس آثار باستان شناسی و متون: ساز نام امروزی / معادل تصویر در آثار ملاحظات چنگ Lyre / Harp بله در دوره ایلام، اشکانی، ساسانی تنبور Tanbur بله در کاشی کاری ها و نقاشی ها نی Ney بله سازی عرفانی با ریشه های بسیار کهن دف Daf بله در آیین های زرتشتی و بویژه در ساسانیان بوق رزمی Karnā / Trumpet بله برای جنگ و جشن های ملی - - - 📜 منابع و پژوهش های معتبر کتاب ها و مقالات: 1. هنر موسیقی در ایران باستان – تقی بینش 2. تاریخ موسیقی ایران – روح الله خالقی 3. موسیقی دانان ایران – مهدی برکشلی 4. الفهرست – ابن ندیم ( ذکر باربد و نکیسا ) 5. مروج الذهب – المسعودی ( درباره موسیقی درباری ساسانی ) 6. Iranian Music – E. During ( Encyclopedia Iranica ) 7. Barbad – E. During, Encyclop�dia Iranica 8. The Cambridge History of Iran ( Vol. 3: The Seleucid, Parthian and Sasanian Periods ) 9. Ancient Iranian Music – Hormoz Farhat - - - 🧠 جمع بندی: موسیقی در ایران باستان از سطح ابتدایی در دوران ایلام و ماد، به اوج پیچیدگی و زیبایی در عصر ساسانی رسید. در این دوران، نه تنها آهنگ سازی و نوازندگی به صورت حرفه ای توسعه یافت، بلکه موسیقی به عنوان یک ابزار مهم درباری، آیینی، و حتی درمانی شناخته شد. نام هایی چون باربد و نکیسا نشان دهندهٔ تداوم یک سنت هنری عمیق و ریشه دار هستند که بر موسیقی بعدی ایران و حتی جهان اسلام تأثیر گذاشت. - - - 🔻 ۳. ناصرالدین شاه، حکیم سبزواری و آزادسازی موسیقی؟ ساختگی و بی اساس است. چنین مکاتبه یا گفتگویی بین ناصرالدین شاه ( پادشاه قاجار ) و ملاهادی سبزواری ( فیلسوف و حکیم قرن ۱۳ ق ) در هیچ منبع تاریخی وجود ندارد. این ماجرا در هیچ یک از کتاب های زندگینامه ی ناصرالدین شاه، حکیم سبزواری یا تاریخ نگاری قاجار ( مانند روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ) ثبت نشده است. 📚 منابع برای بررسی: اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات زبده التواریخ، تاریخ ناصری حبیب السیر - - - 🔻 ۴. تحقیر رضا شاه به عنوان �بیسواد� ادعای ایدئولوژیک و تحریف شده است. رضاشاه سواد آکادمیک نداشت، اما با کمک تیمی از نویسندگان، روشنفکران و دیوان سالاران ( مانند فروغی، داور، تیمورتاش، علی اکبرخان داور، علی اکبر دهخدا و . . . ) اصلاحات مهمی را در ایران پیاده کرد. تعویض نام های خانوادگی و تغییرات اداری نه توسط رضا شاه شخصاً، بلکه از سوی دستگاه دولت و اداره ثبت احوال صورت گرفت. 📚 برای مطالعه: یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون - - - 🔻 ۵. تحریف در نام های روستاها ( مثل خسروگرد ) نام هایی مثل "خسروگرد" یا "طرزق" ریشه در زبان های ایرانی و ترکی دارند، نه صرفاً عربی. واژه ی �گرد� به معنی شهر است ( در فارسی میانه و پهلوی ) . �خسروگرد� یعنی �شهر خسرو�، که ریشه اش ایرانی است. �طرزق� شکل تغییریافته ای است که احتمال دارد تلفظ محلی آن تغییر یافته باشد. اما چنین تغییراتی محصول تلفیق زبان های ترکی، فارسی و عربی در منطقه خراسان بوده، نه فقط عربی سازی اجباری. - - - 🔻 ۶. مقایسه زبان ها و ادعای �برتری پارسی� این بخش ضد علمی ترین بخش متن است: > �ما پارسیان… این فرهنگ آغشته به خون جوانان پارسی است…� زبان ابزار ارتباطی است، نه حامل ذات برتری قومی. همان طور که خود نویسنده گفته: هیچ زبانی بر زبان دیگر برتری ندارد، پس تناقض دارد با این که �فرهنگ پارسی را به دشمن نمی دهیم�! زبان فارسی یکی از زبان های غنی و ارزشمند منطقه است، اما در کنار زبان های ترکی، کردی، بلوچی، گیلکی، لری، عربی، و ارمنی که همگی بخشی از تنوع زبانی ایران اند. استفاده از زبان ترکی یا بررسی ریشه های ترکی در ایران به هیچ وجه توطئه یا دشمنی با فرهنگ ایران نیست بلکه بخشی از احقاق حقوق فرهنگی ترک زبانان است. 📚 منابع برای بررسی نقش زبان ها در ایران: ژیلبر لازار، زبان های ایران یحیی ذکاء، تاریخچه خط و زبان در ایران - - - ✅ جمع بندی علمی و مستند: 1. اختراع تار توسط ابن سینا = ساختگی 2. موسیقی در دست قاریان قرآن = افسانه سازی بدون سند 3. ناصرالدین شاه و حکیم سبزواری = داستان ساختگی 4. رضاشاه بی سواد = تقلیل گرایی سیاسی، نه تحلیل تاریخی 5. نام های عربی = بخشی از تعامل زبانی، نه تحقیر یا توطئه علیه فارسی 6. زبان فارسی برتر نیست، زبان ترکی هم دشمن نیست. - - -
باسلام مدیریت محترم دیکشنری آبادیس جایز نیست که در فرهنگستان بکشور کهنی با تمدن چند هزاره ای و دیار اولین تمدن جهان بین النهرین و خاستگاه تمام انبیا الهی از آدم ع تا حضرت خاتم ص این اهانت ها خواهشمندم ... [مشاهده متن کامل]
این صفحه را تامین و دربست در اختیار پلیس فتا قرار داده تا ببینیم هدف این آقایان چیست چرا در فرهنگستان دیکشنری آبادیس که یک فرهنگ پارسی است مرتب پرازیت و مانع پیشرفت این قسمت که متعلق به پارسی است سیگنال مخرب میفرستند اگر فرهنگستان بخش ترکی دارد به آن بخش نمیروند اگر بخش ترکی ندارد چرا به فرهنگستان های ترکی وقاموس تاتاری واگر نام ترکی دارد چرا به همان نام ونشان ترکی نمی روند ما پارسیان از ابوالفضل بیهقی حارث آبادی و ابوالمعالی و آنندراج شرق هندوستان تا پاراچنار پاکستان و افغانستان وتاجیکستان تا دهخدا ومعین وآخرین حسن عمید کلی هزینه کرده ایم این فرهنگ آغشته بخون جوانان پارسی است آسان به نفوذی های دشمن واگذار نمیکنیم
مجدداباسلام آقای اقبالی قبل از آنکه من شاعرباشم بزرگترین موسیقیدان ایرانی هستم لذا چون در هنر نوازندگی واجرا به پایه پدرهنرمندم نرسیدم ولی در شاعری بر او پیشی گرفتم اظهار هویت در موسیقی نکردم موسیقی از ... [مشاهده متن کامل]
قرن دوم در انحصار قاریان قرآن بود در قرن سوم و چهارم در انحصار شعرا و عرفا مانند رودکی و ابن سینا که مخترع ساز تار بود وداستانی قدیمی معروف است که ابن سینا تار رابا یک چوب شکم پر ساخته بودصدای تار پژواک نداشت بیک خواننده خوش صدایی گفت بیا با تار من توبخوان گفت برو سرشب بیا تا بخوانم گفت چرا الان نخوانی گفت الان غذا خورده ام شکمم پراست صدایم بیرون نمی آید ابن. سینا گفت آفرین برتو که استاد من شدی پس منم باید شکم کاسه تارم را خالی کنم تاصدایش پژواگ بگیرد دوست عزیز وقتی ناصرالدین شاه به سبزوار آمد از حکیم سبزواری خواهش کرد که موسیقی را از انحصار عرفا خارج و در اختیار عموم قرار دهد حکیم فرمود موسیقی پیچیده ترین علم ریاضی است یعنی ریاضی در حال نجوا پس باید یک کلاس آموزش موسیقی تشکیل ده که آن کلاس را بعد از ارتحال حکیم شاگردش ناظم الاطبا وجدمن ملا کربلایی محمد مهرآشیانی که همساده دیوار بدیوار حکیم بوده اداره میکرده به بیچاره رضاشاه بیسواد که با آن همه تعصب وطن پرستی ملا هایی که در ادارات مشغول کار بودند تمام شناسنامه هارا که سال سوم سلطنت او صادر کردند تمام را با واژگان عربی که هنوز بدنبال نام روستا ها و نام خانوادگی اهالی آن روستا کشیده میشود مانند خسروگرد. نوشته اندخسروجرد مانند چیرگ را نوشته اند طزرق ای کاش شما بجای آن همه تعصب کمی بار علمی و مطالعه میداشتی هیچ زبانی بر زبان دیگری برتری ندارد چون زبان مبدا ومظهر خاصی ندارد فقد مانند قلم وکاغذ لوازم ارتباط جمعی است اگر جوان هستی برو درس بخوان و معلومات اندوخته کن خدا ج نگهدار
ای خدا گیری افتادیم از دستت خداااا چرااااا اخه این حق ما نبود باید هوش مصنوعی میگفت رضا شاه تغییرات رو به نفع پارس کرده اما قضیه رو پیچوند
پرسش شما دربارهٔ این است که آیا �فارس ها� در گذشته موسیقی و لباس مخصوص خود را نداشته اند. پاسخ کوتاه این است: خیر، فارس ها همچون دیگر اقوام ایران زمین، دارای سنت های موسیقی و پوشاک خاص خود بوده اند، هرچند این سنت ها در گذر زمان، به ویژه در دوران معاصر و مدرن سازی رضاشاهی، دستخوش تغییر، یکنواخت سازی یا تضعیف شده اند. با این حال، بررسی دقیق این موضوع نیازمند شناخت تمایز میان فارس به مثابه یک قوم فرهنگی - زبانی خاص و فارس به عنوان مفهوم سیاسی یا زبانی رسمی حاکم بر دیگر اقوام ایران است. ... [مشاهده متن کامل]
در ادامه با استناد به منابع علمی، به بررسی این موضوع می پردازیم: - - - ✅ ۱. موسیقی سنتی فارس ها مفهوم موسیقی فارسی یا سنتی ایرانی امروزی، بیشتر بر پایه موسیقی دستگاهی تهران، اصفهان و شیراز شکل گرفته است. 📚 منابع: Bruno Nettl، اتنوموزیکولوگ مشهور در کتاب The Radif of Persian Music: Studies of Structure and Cultural Context ( 2000 ) تأکید می کند که آنچه امروز به عنوان �موسیقی سنتی ایرانی� شناخته می شود، حاصل پالایش و مدون سازی موسیقی مناطقی همچون فارس، اصفهان، تهران در قرون اخیر است. ژان دورینگ ( Jean During ) در کتاب La musique traditionnelle de l’Iran بیان می کند که موسیقی کلاسیک فارسی از قرن ها پیش در میان طبقهٔ فرهیخته و دربار توسعه یافت، به ویژه در مناطقی مثل شیراز و اصفهان. 🔹 نکته مهم: اگرچه موسیقی دستگاهی امروزی به نام �موسیقی سنتی ایرانی� مشهور است، اما عمدتاً مبتنی بر میراث فرهنگی مردم فارس زبان شهرنشین بوده و در روند ملت سازی دوران پهلوی، به عنوان موسیقی رسمی کشور معرفی شد، در حالی که موسیقی های اقوام دیگر چون ترک، کرد، لر، بلوچ، گیلک، عرب و ترکمن سرکوب یا نادیده گرفته شدند. - - - ✅ ۲. لباس سنتی فارس ها لباس سنتی مردم فارس در مناطقی چون شیراز، فیروزآباد، نی ریز و دیگر نواحی جنوب ایران، وجود داشته و دارد. 📚 منابع: در کتاب "لباس های سنتی ایران" از علی اکبر فرهنگی، آمده است: > �در استان فارس، لباس های سنتی زنانه شامل دامن های بلند و رنگی، شلوار قری، پیراهن های گل دار، و روسری های خاص بوده است. لباس مردان شامل شلوار دبیت، کلاه نمدی و پیراهن ساده بوده است. � همچنین در کتاب "پوشاک اقوام ایرانی" از فروغ فرخ زاد ( انتشارات فرهنگستان هنر ) اشاره شده که فارس های نواحی روستایی لباس های خاص محلی داشته اند که با گذر زمان، در شهرها جای خود را به لباس های مدرن داده اند. - - - ✅ ۳. چرا تصور می شود فارس ها لباس و موسیقی نداشته اند؟ این برداشت بیشتر ناشی از این است که �قوم فارس� به عنوان گروه غالب زبانی و سیاسی، فرهنگ رسمی کشور را نمایندگی کرده و لباس و موسیقی رسمی کشور به نوعی لباس و موسیقی �بی قوم� و �ملی� شمرده شده اند. در واقع، لباس کت و شلوار یا چادر سیاه در دوره پهلوی، جایگزین بسیاری از لباس های سنتی شد. از آنجایی که فارس ها عمدتاً در شهرها مستقر بودند، سریع تر به پوشش مدرن و موسیقی غربی یا دستگاهی روی آوردند و لذا لباس یا موسیقی سنتی آن ها کمتر ماندگار ماند. - - - ✅ نتیجه گیری: فارس ها نیز مانند سایر اقوام ایرانی، دارای موسیقی و لباس سنتی بوده اند، اما به دلایل تاریخی، اجتماعی و سیاسی، فرهنگ آن ها در پوشش �فرهنگ رسمی� پنهان شده و با گذر زمان بخشی از آن فراموش یا یکنواخت شده است. - - -
خانم مصیب مهر آشیان مسکنی آقای سعید سرور نقش یشون هستند بخش اول: واژه هایی مانند �نخست�، �اول�، �بدوی�، �ابتدا�، �مبتدی� و نقش عربی سازی ۱. واژه سازی و استراق واژگان در زبان عربی: عرب ها، به ویژه پس از فتوحات اسلامی، بسیاری از واژگان یونانی، آرامی، پهلوی، و سریانی را به عربی وارد کردند، ولی برخلاف تصور عام، بسیاری از اصطلاحات بنیادی ( مانند فلسفه، منطق، طب، جغرافیا، حساب، قانون، میزان، دین، دولت ) یا از ریشه های غیربومی هستند یا پس از ترجمه از دیگر تمدن ها به عربی منتقل شده اند. ... [مشاهده متن کامل]
در باب �استراق لغات� و گریم کردن آنها، یعنی تغییر شکل واژگان تا به ظاهر بومی عربی شوند، یکی از نمونه های شناخته شده واژه ی یونانی "فلسفه" ( Philosophia ) است که در عربی به فلسفة و سپس در فارسی به فلسفه رسیده است. ۲. واژه هایی مانند: نخست: فارسی اصیل است. ( ریشه از �نخ� = جلو، آغاز ) اول: عربی است. بدوی: از ریشه �بَدْء� عربی ( شروع کردن ) است. ابتدا، مبتدی: هر دو عربی اند، ریشه در �بَدَأَ� دارند. ✅ پس اگر مخاطب شما فقط به �ابتدا� و �مبتدی� واکنش مثبت نشان می دهد، علتش آشنایی با قالب واژگانی عربی است، نه بیگانگی ترکی یا فارسی. - - - بخش دوم: چرا شاعران ترک تبار فارسی سرا مانند شهریار، صائب، مولانا، خاقانی. . . بیشتر به فارسی شعر سروده اند؟ پاسخ کوتاه: زبان شعر درباری و علمی قرون میانه در ایران و منطقه، فارسی و عربی بوده است، و نه زبان های گفتاری محلی مانند ترکی، کردی، گیلکی، لری، بلوچی و. . . پاسخ بلند: ۱. ساختار قدرت و زبان رسمی از سده های ۵ تا ۱۲ هجری، زبان رسمی ادبیات و دربارها در ایران بزرگ، فارسی بود. حتی حاکمان ترک تبار مانند غزنویان، سلجوقیان، ایلخانان، تیموریان، آق قویونلو، صفویان هم به زبان فارسی شعر می گفتند یا دیوان فارسی داشتند. فارسی زبان فرهیختگی و منزلت بود؛ مانند نقش زبان فرانسوی برای اشراف روسیه در قرن ۱۸. ۲. زبان مادری شاعران درست است که شاعران بزرگی مانند صائب، خاقانی، شهریار، مولانا و شمس ترک زبان یا ترک تبار بودند، اما زبان شعر آنان فارسی بود چون بستر فرهنگی و ادبی آن فارسی بود. ۳. اما ترکی هم حضور داشته است: اشعار ترکی مکمّل فارسی بوده اند، نه رقیب آن. در دوره های مختلف، شعر ترکی ( خصوصاً ترکی آذربایجانی و ترکی جغتایی ) به صورت مستقل رشد کرده است: نمونه هایی از شعر ترکی: الف ) ملا پناه واقف ( قرن ۱۸ ) — شاعر آذربایجانی ب ) نسیمی ( قرن ۸ هجری ) — شاعر ترک زبان با اشعار ترکی و عربی ج ) فضولی بغدادی — شاعر نام دار ترک زبان در سده دهم هجری > شعرش به سه زبان فارسی، عربی و ترکی است. دیوان ترکی اش بسیار معتبر است. د ) بابا طاهر – اشعار دوبیتی به لهجه لری/فهلوی ( که برخی پژوهشگران آن را به ترکی نزدیک می دانند ) هـ ) خود شهریار – با شعر حیدربابایه سلام > این شعر از پربازتاب ترین اشعار ترکی در قرن ۲۰ است و نشان می دهد زبان مادری، چه قدر عاطفه در خود دارد. - - - بخش سوم: آیا �شعر ترکی� عریضه و جریده ای را نگرفته؟ اتفاقاً برعکس: الف ) در جمهوری آذربایجان و ترکیه: اشعار ترکی شاعران کلاسیک و مدرن جزء متون درسی و ادبی رسمی اند. شاعرانی چون واقف، نسیمی، فضولی، شهریار، محمد حسین مؤنس، علی اکبر طاهرزاده صابر در دانشگاه ها و جشنواره ها مورد توجه اند. ب ) در ایران، به ویژه پس از مشروطه و اوایل پهلوی: شعر ترکی ممنوع یا سانسور شده بود. مثلاً حیدربابای شهریار در زمان پهلوی دوم با مشکل انتشار مواجه بود. زبان ترکی از مدرسه، رسانه و دانشگاه حذف شد. پس شعر ترکی در ایران �عریضه و جریده ای� نداشت چون اجازه نداشت. - - - منابع پیشنهادی برای پژوهش بیشتر: 1. ایران بین دو انقلاب – یرواند آبراهامیان ( برای فهم سیاست های زبان در دوره پهلوی ) 2. ادبیات آذربایجان – فؤاد قارا چورلو ( برای بررسی شعر ترکی در ایران و قفقاز ) 3. شعر ترکی در ایران – محمدعلی فرزانه 4. کتاب �فضولی و مقام او در شعر ترکی� – انتشارات باکو، آکادمی علوم جمهوری آذربایجان 5. کتاب های زبان شناسی تطبیقی بین فارسی، ترکی و عربی – دکتر یوسف نیا، دکتر محمود فتوحی - - - نتیجه گیری نهایی: نبود شعر ترکی در دیوان بعضی شاعران ترک زبان ( مثل مولوی یا صائب ) ، دلیل بر ضعف ترکی نیست، بلکه به بستر تاریخی، زبانی و سانسور سیاسی مربوط است. زبان ترکی، به ویژه در فرم آذربایجانی، دارای سنت شعری قوی، مستقل و تأثیرگذار بوده است، اما در ایران سرکوب شده است.
اگر این همه واژه تورکی است چرا شاعران عسل سرا که غزل های پارسیشان عسل است نه غزل مانند حضرت استادشهریار حضرت صائب تبریزی حضرت مولانا حضرت شمس تبریزی خاقانی ووووو که ذکرهمه مثنوی هفتاد من کاغذ میشود یک ... [مشاهده متن کامل]
غزل به ترکی نسروده اند ومثنوی حیدربابای شهریار باورکنید که از فروشکوه او کاسته عبدالرحمن جامی علیه الرحمه غزل عربی نفحات وصفک اوقده از شیرینی برتر از عسل است چرا یک غزل ترکی هیچ عریضه و جریده ای ار ار نکرده است
نخستین اولین بدوی بدو که عرب که در استراق وسرقت واژگان مهارت خاصی دارد هرواژه ای را که سرقت کند فورا آنراگریم میکند والی بدو وابتدا هم فارسی بوده در یک هتل در سوریه که در اجاره عراقی ها بود نتونستم بفهمانم که ابتدا اول وآغاز است بدو گفتم مبتدی گفتم هرچه گفتم نمیفهمید
اول: بررسی واژه �آغاز� و ریشه ی آن شما فرمودید که واژه �آغاز� برگرفته از ترکیِ �آغز� ( دهان ) هست. اجازه بدید به این موضوع دقیق تر نگاه کنیم: آغاز در فارسی، از دو بخش ساخته شده: �آغ - � ( ag - ) به معنی �شروع کردن، بلند شدن� و � - از� ( پسوند اسم ساز ) ... [مشاهده متن کامل]
این ترکیب در متون فارسی میانه و فارسی کلاسیک هم ریشه داره. مثلاً در متون �شاهنامه�، �آغاز� به معنی شروع یک داستان یا رخداد اومده. اما �آغز� در ترکی ( مثلاً در ترکی آذربایجانی یا ترکی استانبولی ) به معنی دهان هست و از ریشه ای کاملاً متفاوت میاد: در ترکی استانبولی: ağız در ترکی آذربایجانی: ağzı 🔹 پس تشابه آوایی این دو واژه دلیل بر اشتراک ریشه نیست. در زبان شناسی، این رو "false friends" می نامیم: کلماتی که شبیه به نظر می رسن ولی ریشه های متفاوت دارن. - - - 🟢 دوم: آیا زبان فارسی تحت تأثیر ترکی بوده؟ بی شک، زبان فارسی در طول قرن ها تحت تأثیر زبان های مختلفی قرار گرفته: زبان های شرقی ایرانی ( مثل سغدی و بلخی ) عربی بعد از اسلام ترکی در دوران سلجوقیان، تیموریان، و صفویان مغولی در زمان ایلخانان حتی فرانسوی و روسی و انگلیسی در دوره قاجار و پهلوی 🔸 اما این نکته مهمه: تأثیر داشتن به معنی سازنده بودن نیست. زبان ترکی روی واژگان، اصطلاحات، و سبک گفتار فارسی اثر گذاشته، ولی ساختار گرامری و بنیاد واژگان فارسی هنوز از ریشه های ایرانی ( آریایی ) هست. - - - 🟢 سوم: ادعای اینکه زبان رسمی ایران توسط ترک ها ساخته شده برای بررسی این ادعا، باید به منابع تاریخی و زبان شناسی معتبر مراجعه کرد: 📘 شواهد تاریخی: زبان رسمی در دوران قبل از اسلام: پهلوی ( فارسی میانه ) زبان رسمی در دوره سامانیان و غزنویان و بعدش: فارسی دری حکومت های ترک تبار مثل سلجوقیان، غزنویان، خوارزمشاهیان و حتی صفویان، خودشان فارسی نویس بودند و دربارهایشان با زبان فارسی اداره می شد ( مثلاً دیوان انشا، فرمان ها، متون رسمی ) > به عنوان مثال، نظام الملک طوسی، وزیر ایرانی تبارسلجوقیان، کتاب �سیاست نامه� را به فارسی نوشت. 🔹 پس ترک زبان ها نقش بزرگی در حفظ و گسترش فارسی داشتند، ولی سازنده اصلی این زبان نیستند. - - - 🟢 چهارم: استعمار و سیاست زبانی در ایران شما به بحث استعمار اشاره کردید. ایران هرگز به صورت رسمی مستعمره انگلیس یا روسیه نبوده، ولی بی شک تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی این کشورها قرار گرفته؛ مخصوصاً در دوره قاجار و پهلوی. اما سیاست زبانی در ایران بیشتر بر محور یکسان سازی زبانی ( Nation - building ) بوده؛ مثلاً آموزش فارسی به عنوان زبان رسمی و سرکوب برخی زبان های بومی ( مثل ترکی، کردی، بلوچی و . . . ) . این روند، قابل نقد است و امروز هم بسیاری از متخصصان زبان شناسی و حقوق فرهنگی بر حق آموزش به زبان مادری تأکید دارند. - - - 🟢 جمع بندی ادعا بررسی نتیجه واژه �آغاز� از ترکی �آغز� گرفته شده از نظر زبان شناسی نادرسته تشابه ظاهری باعث اشتباه شده زبان فارسی توسط ترک ها ساخته شده نادرست ترک ها در گسترش فارسی نقش داشتن، نه ساخت آن ایران مستعمره بود نه رسمی، ولی تحت نفوذ شدید بود استعمار غیررسمی اقتصادی - فرهنگی وجود داشت فارسی پر از واژه غیرایرانیه درسته و این طبیعیه، چون زبان ها پویا هستن
انشالله یه روزی قاطی انسان های غیر عوام و آگهی شوید و آن روز خواهید فهمید که چرا من و دوستان هم هم فکران من چرا میگن زبان رسمی حال ایران توسط تورک ها ساخته شده و کلمات عربی و هندو تکمیلترش کرده ... [مشاهده متن کامل]
فقط قبل اینکه اگاه شین حتما باید به زبان شیرین تورکی تسلط کافی داشته باشین تا متوجه بشین چرا میگیم این زبان را تورک ها ساختن
آقای سایدسرورsayid sarvar. آفرین بر شما تورکها چون منبع گاز آمونیاک که در داخل معده تبدیل به گاز و گوز شده است همان اکسیژنی است که از راه دهان درون معده جا گرفته که بعد با صدا از مخرج خارج میشود. وشیخ اجل. سعدی علیه رحمته میفرماید شکم زندان باد است ای خردمند ندارد هیچ عاقل باد در بند
آغاز به ساکن:ابتدا به ساکن.
پیشا آغاز، آغاز، پسا آغاز. پیشا انجام، انجام، پساانجام. پیشافرجام، فرجام، پسافرجام. پیشاآماج. آماج، پسا آماج. پیشا داگ. داگ. پسا داگ. داگ ( دالگه=دالگاه ) جایی که دال رابگذارندتا در روند وراه کاروان یا مردم در آنجا به هم برسند.
آغاز و جغد و ملغ یا ملخ و آغشتن و زیور و آسیمه و. . . وام واژگان زبان سغدی در فارسی هستند . در فارسی از آغاز مصدر آغازیدن برساخته شده و بارها در شاهنامه و آثار نسبتا سره پارسی نوی نخستین به کار رفته. ... [مشاهده متن کامل]
در شاهنامه سغدی هم این واژه بارها دیده شده داستان های ایرانی به زبان سغدی که آنها هم رستم و سهراب و. . . دارند
آغاز واژه ای تورکی است که از آغیز تورکی به چم دهان گرفته شده همانگونه که آغیز ابتدای دستگاه گوارش می باشد از این واژه به جای شروع استفاده شده است
بادی بَدْو بِدا بدایت عنفوان سر فصل سرنامه استارت
( آغیز ) در ترکی یعنی دهان، ورودی تغذیه بدن، شروع دستگاه گوارش. ( بوغاز ) هم به گلو گفته میشه.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی آغاز از ریشه ی دو واژه ی آغ و آز فارسی هست
درود همسنجی واژه های آغاز، آغوز و آغیز: در بررسی واژگان بایسته است که به ارزندگی واژه نیز بنگریم؛ درینجا ما دو واژه ی آغاز و آغوز را داریم و برای برخی دوستان پرسش پیش آمده که کدام واژه از آن یکی گرفته شده؟ ... [مشاهده متن کامل]
واژه ی آغاز، اندریافتی ( مفهومی ) برای نشان دادن ابتدا و شروع یک کار یا فرایند است؛ از سوی دیگر واژه ی آغوز یک نام ساده است به چم نخستین شیری که دوشیده می شود به دیگر سخن، آغوز شیر آغازین است. سنجش چم و معنای این دو واژه نمایان می سازد این دو واژه هرگز هماَرز و هم ارزش نیستند که در دو کفه ی ترازو باهم سنجیده شوند که گمان برده شود که کدامیک از دیگری گرفته شده. نمی توان پنداشت واژه ی ارزنده ای مانند آغاز از واژه ی ساده و پیش پاافتاده ای همچو آغوز برگیری شده باشد بلکه خردورزانه آشکار است واژه ای که دارای اندریافتِ شروع یک کار است و برای هرچیزی و درونمایه ای نیاز به چنین واژه ای هست باید بسیاربسیار زودتر ساخته و بکارگیری شده باشد تا واژه ای که نشانگر [نخستین شیر دوشیده شده] است. حتا واژه ی شیر هم باید بسی زودتر ساخته شده باشد تا آغوز که گونه ای از شیر است. با این بازنمایی روشن است آغوز یکی از واژگان عامیانه و مردمی پارسی ست که از واژه ی آغاز برگیری شده، به زبان دیگر [آغوز] گونه ای از [آغاز] است نه وارونه ی آن. دوستان ترکزبان می گویند ما به دهان می گوییم آغیز پس. . . ! برپایه ی بازنمود بالا، روشن است که آغیز نیز برگرفته از آغاز است یعنی اندام آغازین برای کار خوردن، درواقع آغیز هم مانند آغوز گونه ای از آغاز است نه اینکه آغاز گونه ای از آغیز یا آغوز باشد. برای برخی مایه ی شگفتی ست که چرا این همه واژگان همانند میان پارسی و ترکی به ویژه ترکی آذربایگان یافت می شود با اینکه این دو زبان همریشه نیستند. برای پاسخ باید به تاریخ نگاهی داشت جایی که دهها و صدها پشتوانه و سند ثابت و استوار می کند که زبان پهلوی با گویش آذری تا همین دوره صفوی، هنوز هم زبان همه گیر در آذربایگان بود و آذری زبانان در گذر چند صد سال یک دگرش آرام زبانی از آذری به ترکی را پیموده اند گرچه در این میان هزاران واژه را هم با خود به زبان نوآمده درون نموده اند.
معنی آغاز به صورت عامیانه یعنی شروع ولی معمولا معنی ابتدا رو میده مخالف عامیانش انتها و مخالف اصلیش معنی فرجام و پایان رو میده
آغاز ( به تامیلی: Arrambam ) و ( به انگلیسی: Beginning ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی ویشنو واردان است. در این فیلم بازیگرانی همچون آجیت کومار، آریا، نایانتارا، تاپسی پانو، ماهش مانجرکار، آتول کولکارنی، سومان رانگاناتان و رانا داگوباتی ایفای نقش کرده اند.
واژه آغاز از سغدی ( ʾʾγʾz /āγāz/ ) ، از زبان پروتوایرانی *ā - ( "ad - " ) *gaHz - ( "اجرا کردن، شروع کردن" ) ، از پروتو - هندواروپایی *h₂ed - ( “at” ) *g⁽ʷʰ4eh₂ģʰ - ( “wade” ) . با سانسکریت गाह् ( gah، �شیرجه رفتن به داخل، راه رفتن� ) ، اسلوونیایی g�ziti ( �راه رفتن� ) همبستگی دارد. ... [مشاهده متن کامل]
منابع ها. Rastorgujeva, V. S. , Edelʹman, D. I. ( 2007 ) Etimologičeskij slovarʹiranskix jazykov [فرهنگ ریشه شناسی زبان های ایرانی] ( به روسی ) ، جلد 3، مسکو: Vostochnaya Literatura، صفحه 261 ↑ Cheung, Johnny ( 2007 ) فرهنگ ریشه شناسی فعل ایرانی ( سری فرهنگ لغت ریشه شناسی هند و اروپایی لیدن؛ 2 ) ، لیدن، بوستون: بریل، ← ISBN، صفحه 96 ↑ Henning, W. B. ( 1939 ) �وامات سغدی در فارسی جدید� در بولتن مدرسه شرق شناسی ، جلد 10، شماره 1، صفحه فرهنگ سغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدیدآورنده: شهرزاد فتوحی، بدرالزمان قریب ناشر: فرهنگان - ۱۳۸۳. فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
واژه آغاز یا شروع به زبان های ترکی استامبولی و ترکی آذری میشه Başlangı� میشه پس آغاز یه واژه سغدی از زبان های ایرانی شرقیه
آغاز یک واژه صددرصد پارسی می باشد. ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز ( چکامه پارسی سچه )
شروع پیش درآمد درآمد بدو ابتدا
آغاز از آغیز ( دهان ) که شروع و آغاز دستگاه گوارش است. گرفته شده است. و با کلمه آغوز مترادف است.
بررسیِ کارواژه یِ " آختن/آزیدن" با بُن کنونیِ " آز" /پیشنهادِ واژه به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur/Ur " 1 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با پیشوندها داریم: 1. 1 - " یاختن" با بُن کنونیِ " یاز" : ... [مشاهده متن کامل]
" یاختن" برآمده از کارواژه یِ " اَیاختن" با بُن کنونیِ " اَیاز" است که در آن " اَی" پیشوند است. چنانکه در زیرواژه یِ " اَی" از این تارنما آورده ام، پیشوندِ پارسیِ میانه یِ " اَی" به ریختِ " ی" درآمده است: نمونه " اَیاری به یاری"/ " اَیافتن به یافتن" و. . . . نکته: کارواژه یِ " اَیاختن/یاختن" را هم از نگرِ ساختاری و هم از نگرِ چمیک ( =معنایی ) با کارواژه یِ " اَیافتن/یافتن" همسنجی کنید. 1. 2 - " فرآختن/فرآزیدن" با بُن کنونیِ " فرآز": "فرآختن" از پیشوندِ " فر، فرا" به همراه کارواژه یِ " آختن" ساخته شده است. پیشوندِ " فَر/ فَرا" به پیشوندِ "فرَ" از زبانِ اوستایی برمی گردند که به چمِ " پیش، جلو، دور، ورا" بوده است. 1. 3 - " ترآختن/ترآزیدن" با بُن کنونیِ " تَرآز": " ترآختن/ترآزیدن" از پیشوندِ " تَر، تَرا" به همراه کارواژه یِ " آختن/آزیدن" ساخته شده است. ما در زبان پارسی میانه گونه یِ تراگذرایِ این واژه را داشته ایم: ترازینیتَن ( =تر. آز. ین. یتَن ) که با بازگردانش به پارسیِ کُنونی واژه یِ " ترازاندن" را خواهیم داشت. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با کارواژه هایِ اوستایی داریم: ما کارواژه یِ " آختن" را به همراهِ کارواژه یِ اوستاییِ " دا" در واژه یِ " داختن =دا. آختن" از کارواژه یِ " پَرداختن/پردازیدن" داشته ایم. نکته: در زبانِ اوستایی و پارسی میانه هم آمیختگیِ دو " آ " ، یک " آ" می سازد؛ در اینجا ( دا. آختن = داختن ) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 3 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با واژه یِ " اَغ" در " اغرَ = اغ. رَ" از زبانِ اوستایی به چم" نخست، آغاز" داشته ایم. واژه یِ " آغازیدن" برآمده از واژه یِ اوستاییِ " آغ" به همراهِ کارواژه یِ " آزیدن/آختن" است؛ پس ریختِ دیگرِ " آغازیدن"، " آغاختن" می باشد. با همسنجیِ شماره هایِ 1 و 3 در بالا می توان از " آغ" به عنوانِ پیشوندِ کارواژه بهره برد. پیشنهاد ( بسیار ارزشمند ) : من به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur " که به امری " آغازین، نخستین، بنیادین" اشاره دارد، پیشوندِ " آغ" را پیشنهاد می کنم. چنین پیشنهادی می تواند در یافتنِ برابرهایی به جایِ واژگانِ " Urelement ، Ursprung، Urbild، Urspracheو. . . " بسیار رهگشا باشد. همچنین می توان از پیشواژه یِ " بُن" یا پیشوندِ " نِ" نیز بهره برد.
واژه آغاز کاملا است ریشه اوستایی و سغدی دارد در عربی می شود البدایة واژه به زبان این واژه یعنی صد درصد پارسی است. منابع ها. فرهنگ فارسی عمید Edit Henning, W. B. ( 1939 ) , “Sogdian Loan - Words in New Persian”, in Bulletin of the School of Oriental Studies[1], volume 10, issue 1, page 98
ریشه ی آغاز از آغوز گرفته شده است به معنای اولین شیر مادر که به بچه داده می شود وچون این شیر را برای سلامت کودک لازم می دانسته اند به آن خیلی اهمیت می داده اند علم پزشکی هم آن را ثابت کرده است در زبان کردی به عمل آغوز دادن به به بچه ( گش ) گفته می شود
در مورد کلمۀ آغاز در زبان فارسی اجتمالاً با کلمۀ Agz آگز ( Ağz ) ترکمنی - Ağızآغیز آذری، استانبولی - Og'izاُگیزاُزبکی - Awızآویز قزاقی، Ooz اُوز قرقیزی= دهانه، مدخل، دهان، سخن، بیان، مقدمه، ابتدا ، و. . . . مرتبط است ... [مشاهده متن کامل]
Ağza= بگو، و. . . فعل امر آغزاماکAğzamak=در مورد چیزی شروع به سخن گفتن کردن، سخن آغازیدن، سخن بر دهان ( زبان ) آوردن، گفتن، بیان کردن، سخن گفتن، صحبت کردن، سرآغاز سخن گفتن، و. . . sen ol zaddan Ağza سِن اُل زاددان آغزا= تو در مورد آن چیز بگو sen ol s�y Ağza aldiň indy ony Ağza سِن اُل سُوزی آغزا آلدینگ ایندی اُنی آغزا= تو آن سخن ( کلمه ) را به دهان گرفتی حالا آن را بگو، تو آن کلمه را بر زبان آوردی حالا آن را ادامه بده ol s�y Ağzady indy mende ol barada Ağzajak اُل سُوزی آغزادی ایندی مِندَ اُل بارادا آغزاجاک= او سخن را آغاز کرد اکنون من هم در آن باره می خواهم بگویم ol s�zy Ağza diseň men Ağzarin eger اِگِر اُل سُوزی آغزا دیسِنگ مِن آغزارین= اگر بگویی آن سخن را بگو من می گویم ( شروع می کنم، آغاز می کنم ) ol s�z ağz ağza geldy اُل سُوز آغز آغزا گِلدی، ağızdan - ağıza gəldi=آن سخن دهان به دهان آمده، sen ol s�zy ağzama ağziňy yap سِن اُل سُوزی آغزاما آغزینگی یاپ=تو آن سخن را نگو دهانت را ببند men bir s�z ağzaiyn من بیر سُوز آغزایین= من سخنی بگویم، من سخنی آغاز کنم yol ağzy یول آغزی= مدخل راه، دهانۀ جاده، آغاز راه -
واژه آغاز چون آخرش با - ز - تموم میشه پس تورکیه
شاید بپرسید چرا واژه ( آغرَ ) در گذرِ زمان به ( آغ ) در ( آغ. آزیدن ) کوته نویسی شده است؟ پاسخ: برخی از واژگان در زبان اوستایی - پهلوی که به آوای ( ر ) می انجامند، در گذر زمانِ یا با زدایشِ ( حذفِ ) آواییِ ( رَ ) یا با جایگشت آواییِ ( ر ) با آوایِ پیشین همراه بوده اند؛ برای نمونه: ... [مشاهده متن کامل]
پیوست دیدگاه پیشین: در زبان اوستایی ( آغرَ ) به چمِ ( نخست، آغاز، سرآغاز ) آمده است و ( آغرَوَ ) به چمِ ( کاکول، مویِ سر ) بوده است و تکواژِ ( آز ) نیز بُن کنونیِ کارواژه ( آختن/آزیدن ) است. چنانکه در رویه 43 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
=the onset of something the beginning of something, especially something bad
پیوست دیدگاه پیشین درباره ( آغ ) در آغازیدن: آغشتن همعنا با سرشتن می باشد. آغشتن از ( آغ ) ، ( هشتن ) می باشد که خود نشان می دهد ( آغ ) در زبان پارسی یک پیشوند است. سر. هشتن ( سرشتن ) =آغ. هشتن ( آغشتن ) سر= آغ سرشتن بمانند آغشتن، به معنای آمیختن نیز می باشد.
آغازیدن از دو بخش: 1 - آغ ( آغر، آغرا، آغرو ) 2 - آزیدن می باشد بمانند واژگان تَرازیدن، فَرازیدن و . . . بررسی بخش ها: 1 - ( آغ ) این تکواژ در زبان اوستایی به گونه ی آگرو ( first:agro:نخست، ابتدا ) و ... [مشاهده متن کامل]
( beginning:agrəm:، اغاز، شروع ) و نیز در زبان سانسکریت به گونه ی ( آگرا ) به معنای ( beginning ) و آگرِ ( at the beginning، initially ) و در زبان Ashokan Prakrit به گونه ی آگا ( aga /agga ) و در زبان Old Marathi به گونه aggao می باشد. همه زبانهای یادشده ی بالا هندوآریایی هستند و همچنین در زبان ایرانیِ سغدی نیز واژه آغاز بکار می رفته است. 2 - بررسی بخش دوم آسان است چراکه ( آزیدن ) گونه ی دیگر کارواژه ( آختن ) است چنانکه می گوییم: فراختن و فرازیدن و. . . ( آختن و آزیدن ) بمانند ( گفتن و گوییدن ) ، به گونه ای است که کارواژه با بُن کنونیَش ستاک می یابد. آغاز نیز از این نظر بمانند ( تراز، فراز و . . . ) است.
آغاز واژه ای پارسی است غ از پارسی باستان در زبان پارسی بوده حتی فردوسی بزرگ هم در شاهنامه از واژه آغاز چندین بار بهره برده وقتی چیزی را نمیدانید لطفاً دیدگاه نگزارید
بدو
من در مغولی و قزقیزی و قزاقی و ایغوری و ازبکی و تاتاری و ترکی استامبولی جستجو کردم همگی یا باشی بود یا بشلانشی و ایخیل و این دست واژه های بود و هیچ کدام یک واژه زیبا مانند اغاز در زبانشان نبود - اخر کسی که بچشم میگوید گوز سخن گفتن چه داند
واژه ی آغاز از ریشه فعلی گاز هست به چم استارت زدن دویدن و پیشوند ( آ ) . منبع: Etymological Dictionary of the Iranian Verb این که واژه ای در فارسی مانند واژه ای در زبان تورک و مغولی باشد دلیل بر ریشه ی مشترک نیست زیرا این دو زبان از دو خانواده ی زبانی جدا هستند. ... [مشاهده متن کامل]
ریشه ی واژه های فارسی با هندی و یونانی اشتراک دارد. زیاد اسرار نکنند که زبان ایرانی را با زبان های مغولی پیوند دهند زیرا پایه ی دانشیک ندارد و فقط چهار تا بیسواد این ها را باور میکنند .
اگر آغاز ترکی بود فردوسی آن را آن هم به این تعداد فراوان در شاهنامه به کار نمی برد در ظاهر نخستین بار هم رودکی شاعر سامانیان پارسی زبان در سروده هایش آن را به کار برده که نشان از پارسی بودن آغاز است. به ... [مشاهده متن کامل]
دشمن بر ( پر ) از خشم آواز کرد تو گویی مگر تندر آغاز کرد رودکی /// همچنین واژه بدآغاز که به معنای بدنهاد و بدسرشت آمده.