اعیط

لغت نامه دهخدا

اعیط. [ اَ ی َ ] ( ع ص ) درازگردن.عیطاء مؤنث. ( آنندراج ). درازگردن. ج ، عیط و انثی ، عیطاء. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). طویل العنق. ( المصادر زوزنی ). || دراز گردن و سر معاً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دراز گردن و سر با هم. ( ناظم الاطباء ). سر و گردن دراز. ج ، عیط. مؤنث : عیطاء. ( اقرب الموارد ). || مرد کاره و سرباززننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سرباززننده و امتناع کننده. الابی الممتنع و هی عیطاء. ج ، عیط. ( از اقرب الموارد ). || قصر اعیط؛ کوشک بلند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قصر اعیط؛ مرتفع و بلند. || عز اعیط؛ ارجمندی بزرگ و بلند. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران