لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع عید جشنها عیدها .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ریشه یابی عادت و خو
عید / عاد / عود یعنی برامدن در عید یا جشن اشاره به جمع شدن و به برآمدن شاره دارد / در عاد یا عادی و معاد به برامدن و از درون برامدن و در عود اشاره به هر چیز بر افروز و برافروخته و برامده
... [مشاهده متن کامل]
ریشه اصلی عید / عاد / عود در واقع عد میباشد . عد تغییر یافته اَد است . اَد در زبان های کهن اشاره به جمع بستن و به جمع رساندن دارد یعنی آنچه در عید رخ میدهد ( که در عاد و عود نشانه برامدن شد / برامدن را گاها پایکوبی و جشن گفتند ) همچنین در الاتین به ریخت add / additional / و . . . دیده میشود یعننی افزانه ها / افزاینده ها که نشان جمع و برامدن ( افزونه ها ) یافت . در زبان فارسی نیز از همینرو به جمعه که نشان به هم رسیدن و برامدن ( عاد و معاد ) بوده آدینه گفتند .
ریشه یابی خو
خو / خی / خوک / خیک / خیار / خیابان / خیس / خس / خز و . . . . اشاره به خیس خوردن دارند ؛ چون خوک دذر گل خود را خیس میدهد ( مازندرانی آن خی میشود ) / خیک را در پنیر خیکی یا پنیری که آنرا خیس میدهند داریم / خیار / خیابان / خیس / خز هم اشاره به همین خیس خوردگی و رطوبت دارند . در جمله سوادش نم کشیده میتوان به خیس خوردن سواد اشاره کرد اما چرا باید آنرا به خیس و نم رپط داد؟؟؟؟
پاسخ : چون نم خوردن از نمایان . نمودن / نمود و نمودار آمده یعنی متمایل و مشهود => خیس خوردن نوعی متمایل شدن و عادت و تمایل به موضوعی شد یعنی چی ؟؟ یعنی اینکه میگوییم خو گرفتم یعنی خیس گرفتم / نم گرفتم و این خیس خوردن ابزاری برای انحطا و ساختن بوده
خیس بعد ها خیز ( خزیدن و . . . . ) شد و از آن خز و خزه ساخته شد یعنی نم خودره = خیس خورده
خزان هم اشاره به همین خز خوردن برگ ها یافت یعنی برگهایی که به پایین میافتد و میخیزد
نتیجه : هم عاد / عید / خو و . . . همه ایرانی بوده و مشتقات ساخته شده دیگر از ان در زبان های عربی بکار رفته و نکته پایانی اینکه عد در عده و شمارش نیز بکار رفته یعنی همان جمع بستن و شمردن => عد / عید / اید / ایدون و . . . همگی به همین موضوعات اشاره دارند
عید / عاد / عود یعنی برامدن در عید یا جشن اشاره به جمع شدن و به برآمدن شاره دارد / در عاد یا عادی و معاد به برامدن و از درون برامدن و در عود اشاره به هر چیز بر افروز و برافروخته و برامده
... [مشاهده متن کامل]
ریشه اصلی عید / عاد / عود در واقع عد میباشد . عد تغییر یافته اَد است . اَد در زبان های کهن اشاره به جمع بستن و به جمع رساندن دارد یعنی آنچه در عید رخ میدهد ( که در عاد و عود نشانه برامدن شد / برامدن را گاها پایکوبی و جشن گفتند ) همچنین در الاتین به ریخت add / additional / و . . . دیده میشود یعننی افزانه ها / افزاینده ها که نشان جمع و برامدن ( افزونه ها ) یافت . در زبان فارسی نیز از همینرو به جمعه که نشان به هم رسیدن و برامدن ( عاد و معاد ) بوده آدینه گفتند .
ریشه یابی خو
خو / خی / خوک / خیک / خیار / خیابان / خیس / خس / خز و . . . . اشاره به خیس خوردن دارند ؛ چون خوک دذر گل خود را خیس میدهد ( مازندرانی آن خی میشود ) / خیک را در پنیر خیکی یا پنیری که آنرا خیس میدهند داریم / خیار / خیابان / خیس / خز هم اشاره به همین خیس خوردگی و رطوبت دارند . در جمله سوادش نم کشیده میتوان به خیس خوردن سواد اشاره کرد اما چرا باید آنرا به خیس و نم رپط داد؟؟؟؟
پاسخ : چون نم خوردن از نمایان . نمودن / نمود و نمودار آمده یعنی متمایل و مشهود => خیس خوردن نوعی متمایل شدن و عادت و تمایل به موضوعی شد یعنی چی ؟؟ یعنی اینکه میگوییم خو گرفتم یعنی خیس گرفتم / نم گرفتم و این خیس خوردن ابزاری برای انحطا و ساختن بوده
خیس بعد ها خیز ( خزیدن و . . . . ) شد و از آن خز و خزه ساخته شد یعنی نم خودره = خیس خورده
خزان هم اشاره به همین خز خوردن برگ ها یافت یعنی برگهایی که به پایین میافتد و میخیزد
نتیجه : هم عاد / عید / خو و . . . همه ایرانی بوده و مشتقات ساخته شده دیگر از ان در زبان های عربی بکار رفته و نکته پایانی اینکه عد در عده و شمارش نیز بکار رفته یعنی همان جمع بستن و شمردن => عد / عید / اید / ایدون و . . . همگی به همین موضوعات اشاره دارند