دیکشنری
مترجم
بپرس
اعکنلاد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اعکنلاد. [ اِ ک ِ ] ( ع مص ) فراهم آمدن موی و در هم شدن آن و غلیظ شدن شیر. ( لغت خطی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک