اعونه

لغت نامه دهخدا

اعونه. [ اَ وِ ن َ ] ( ع ص ، اِ )یاری کنندگان و این جمع عاین است خلاف القیاس و عاین صیغه اسم فاعل باشد از عون. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || در شاهد زیر ج ِ عوان است به معنی مأمور اجرای دیوان و سرهنگ دیوان : روزی یکی از اعونه بخارا براتی بر قصر عارفان آورد... مردم دیه بر آن عوان بی ادبی کردند. ( انیس الطالبین ص 174 ).

پیشنهاد کاربران