اعوجاج
/~e~vejAj/
مترادف اعوجاج: انحنا، پیچیدگی، کجی، کژی، نادرستی، ناراستی
برابر پارسی: کژیدن، کژگرایی
لغت نامه دهخدا
- اعوجاج ِ ذَکَر ؛ کژی شرم مرد که پیوسته بیک سوی مایل باشد. ( بحر الجواهر ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) کژ شدن کج گردیدن . ۲ - ( اسم ) کجی کژی ناراستی پیچیدگی . جمع : اعوجاجات
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پیچیدگی.
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
تحریف، اعوجاج
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
درهم ریزی، به هم ریختگی
کژریختی، چولگی
هر گاه شاعر در شعر خود دچار لغزش در وزن شود و وزن شعری از دستش خارج شود اعوجاج گویند
همچنین اعوجاج نام یک وبسایت فارسی زبان است که در حوزه فناوری فعالیت می کند. به اختصار Evjaj نوشته شده است.
اینشتین در نظریه نسبیت عام می گوید که جرم سنگین تر که فضا - زمان را دچار اعوجاج کرده است، اجرام سبک تر را به سمت خود می کشد.
لغزش
نامتعارف ( ها ) ، پیچیدگی ( ها )
سلام
مثلا وقتی سنگی را داخل برکۀ آبی بیندازی ، امواجی که حاصل میشودرا اعوجاج گویند
مثلا وقتی سنگی را داخل برکۀ آبی بیندازی ، امواجی که حاصل میشودرا اعوجاج گویند