اعهاد

لغت نامه دهخدا

اعهاد. [ اِ ] ( ع مص ) مبرا و مأمون ساختن کسی را از چیزی : انا اعهدک من اباقه اعهاداً. ( منتهی الارب ). انا اعهدک من اباق هذا العبد اعهاداً؛ من ترا از گریختن این برده مبرا و مأمون میسازم. ( ناظم الاطباء ). مبرا ساختن از چیزی : اعهده منه ؛ بَرأه. ( از اقرب الموارد ). مأمون ساختن. ( از اقرب الموارد ). || پذیرفتار امری شدن : اعهدک من الامر. ( منتهی الارب ). پذیرفتار کاری شدن و تعهد آن کردن. ( از ناظم الاطباء ). تکفل کاری کردن. یقال : «اعهدک من اباق هذا العبد»؛ ای ابرئک و اُمنک و اعهدک من هذا الامر ای اکفلک. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران