اعنش

لغت نامه دهخدا

اعنش. [ اَ ن َ ] ( ع ص ) آنکه او را شش انگشت باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی که دارای شش انگشت باشد. ( ناظم الاطباء ). آنکس که او را شش انگشت است. ( از اقرب الموارد ). شش انگشتی. ( یادداشت بخط مؤلف ). شش انگشت و انثی : عَنْشاء. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ).

فرهنگ فارسی

آنکه او را شش انگشت باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس