دیکشنری
مترجم
بپرس
اعمال شدنی
دنبال کنید
مترادف ها
applicatory
(صفت)
مناسب، قابل اجراء، قابل اطلاق، عملی، اعمال شدنی
پیشنهاد کاربران
اعمال شدنی = بِکار بَستنی
انجام پذیر
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها