اعلواد

لغت نامه دهخدا

اعلواد. [ اِ ل ِوْ وا ] ( ع مص ) درشت و سخت شدن. گرانمایه و باسنگ گردیدن : اعلود الرجل ؛ درشت و سخت شد و گرانمایه و باسنگ گردید. ( منتهی الارب ). درشت و سخت شدن شخص و گرانمایه و باسنگ گردیدن. ( ناظم الاطباء ). سخت و درشت و باوزن گردیدن. || زمین گیر شدن و قادر نبودن بر حرکت کردن از جای. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران