اعلنباء. [ اِ لِم ْ ] ( ع مص ) آماده جنگ گشتن خروس و برافراشتن موی را و آماده بدی گردیدن سگ. ( آنندراج ). برافراشتن موی و آماده بدی گشتن سگ و خروس : اعلنبی الدیک او الکلب اعلنباءً؛ تنفّش شعره و تهیاء للشر. ( از اقرب الموارد ). آماده بدی و جنگ گشتن خروس و برافراشتن موی را، یقال : اعلنبی الدیک اعلنباءً. و آماده بدی گردیدن سگ ، یقال : اعلنبی الکلب ؛ آماده بدی گردید سگ. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || به اشراف درآوردن و شاخص ساختن مرد خویشتن را چنانکه بهنگام خصومت و فحاشی : اعلنبی الرجل ؛ اشرف و اشخص نفسه کما یفعل عند الخصومة و الشتم. ( از اقرب الموارد ). اعلنباءالرجل ؛ و هوَ ان یشرف الرجل و یُشْخِص نفسه کما یفعل عند الخصومة و الشتم. ( منتهی الارب ). و در انسان نیز بمعنای آماده جنگ گردیدن استعمال می شود. ( از ناظم الاطباء ).