اعلام جرم


برابر پارسی: بزه بست

معنی انگلیسی:
impeachment

دانشنامه آزاد فارسی

اِعلام جُرم
خبردادن و گزارش کتبی یا شفاهی اتفاق عمل مجرمانه به مقامات صلاحیت دار قانونی، مانند ضابطین دادگستری یا دادستان در حوزۀ قضایی ذیربط. به اعلام جرم، توسط خود قربانی و در مقام تظلّم و تقاضای رسیدگی و تعقیب متّهم، شکایت گویند؛ اعلام کننده را شاکی یا مشتکی، طرف مقابل او (متهم) را مشتکی عَنه و شکایت نوشته شده روی برگۀ کاغذ عادی را شکواییه یا شکایت نامه می نامند. گاه شکایت مسامحتاً در معنی اعتراض در غیر امور کیفری نیز به کار رفته است، مثلاً، منظور از شکایت در مادۀ ۵۴ قانون آئین دادرسی مدنی، که شکایت نسبت به قرار مدیر دفتر دادگاه، مبنی بر ردّ دادخواست به علت عدم رفع نقص، را مطرح می کند، اعتراض به قرار مذکور است. اعلام جرم ممکن است توسط شخص دیگری غیر از قربانی جرم نیز انجام شود، مانند شاهد وقوع جرم یا ضابطین دادگستری یا اشخاصی که از قولشان اطمینان حاصل شود. مطابق مادۀ ۶۶ و ۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری اعلام جرم دارای جنبۀ عمومی توسط ناظر وقوع جرم، برای شروع رسیدگی مقام قضایی کافی است، و اگر خود او ناظر وقوع جرم نبوده است، به صرف اعلام او نمی توان شروع به تحقیق احضار متهم کرد مگر دلایلی بر صِحّت ادعّای او نیز موجود باشد. گاه به مواردی که عضو یا اعضای مجلس شورای اسلامی یا سایر مقامات دولتی، جرایمی را به کارمندان و صاحب منصبان دولتی نسبت دهند و شرح اتهّام را به هیئت رئیسۀ مجلس تسلیم نمایند تا برای رسیدگی به مقامات قضایی اعلام شود، نیز اعلام جرم گفته می شود.

مترادف ها

indictment (اسم)
اتهام، اعلام جرم، تنظیم ادعا نامه

impeachment (اسم)
اتهام، اعلام جرم، احضار بدادگاه

فارسی به عربی

اتهام , معاقبة

پیشنهاد کاربران

اعلام جرم: خبردادن از وقوع جرم به مراجع صلاحیت دار ، خبر را مجرم یا دیگری میدهد، تحقیقات بر عهده مراجع صلاحیت دار است
منبع: مبسوط در ترمینولوژی حقوق تألیف و تحقیق استاد دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی جلد اول واژه ۱۸۲۳

بپرس