اعطاف. [ اَ ] ( ع اِ ) مهربانیها. ج ِ عطف. ( از کنز از غیاث اللغات ). ج ِ عِطْف. مهربانیها. ( آنندراج ) ( از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ج ِ عِطْف ، بمعنی کرانه و جانب و بغل. ( ناظم الاطباء ) : همه آن کفار را در اعطاف آن سهول و خبال و اکناف کهوف و غلال بشمشیر اسلام بفناء رسانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 352 ). به اطراف و اعطاف جهان فتحنامه ها روان کرد. ( ایضاً ص 48 ). اعطاف زمین از زحمت لشکر او متزلزل شد. ( ایضاً ص 120 ).
فرهنگ فارسی
جمع عطف به معنی جانب و بغل و کرانه چیزی مهربانیها . جمع عطف
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - مهربانی و لطف کردن . ۲ - توجه و میل کردن .