اعطاب.[ اِ ] ( ع مص ) هلاک کردن : اعطبه اعطاباً؛ هلاک کرد آنرا. ( منتهی الارب ). هلاک کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ). هلاک کردن. ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). هلاک کردن بدن بخندیدن را. ( مصادر زوزنی ). هلاک ساختن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || سخت خشم گرفتن. ( آنندراج ): اعطبه غیره ؛ سخت خشم گرفت بر وی. ( منتهی الارب ). اعطب علیه ؛ سخت خشم گرفت بر آن. ( ناظم الاطباء ).