vouchsafe (فعل)تسلیم شدن، تفویض کردن، بخشیدن، پذیرفتن، اعطا کردن، لطفا حاضر شدن، عطاکردنgrant (فعل)بخشیدن، تصدیق کردن، دادن، اعطا کردن، عطاء کردن، مسلم گرفتنaward (فعل)اعطا کردن، سپردن، امانت گذاردنvest (فعل)واگذار کردن، پوشاندن، اعطا کردن، محول کردنpatent (فعل)اعطا کردن، امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن
واگذار کردن، نهادن، دادنconfer a title/degree/honour etc on/upon=to officially give someone a title etc, especially as a reward for something they have achieved = bestowتقدیم کردنعمل کردن، گوش کردن، پیرویی کردن+ عکس و لینک