اعضاد
لغت نامه دهخدا
- اعضادالحوض ؛ سنگها و بنا که گرداگرد چاه را بدان می برآرند و کذا اعضادالطریق و غیره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
اعضاد. [ اِ ] ( ع مص ) بچپ و راست رفتن تیر. یقال : رمی فاعضد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). بچپ و راست رفتن تیر. ( آنندراج ). براست و چپ رفتن تیر. تَعضید. ( از اقرب الموارد ). || خاک نمناک باران به عضد رسیدن ، یقال : اعضد المطر؛ بلغ ثراه العضد. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
بچپ و راست رفتن تیر
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید