اعسال. [ اَ ] ( ع اِ ) اطوار و روش. یقال : هو علی اعسال من ابیه ؛ ای بر وتیره و روش پدر خود است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ عَسَل ، بمعنی انگبین و حبابهای آب که بر اثر وزیدن باد در حرکت باشند. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).