اعساج. [ اِ ] ( ع مص ) خمیدن دررفتار از پیری. یقال : «اعسج الشیخ ؛ ای مضی و تعوج کبراً». ( منتهی الارب ). اِعسِجاج. یقال : «اعسج الشیخ ؛ مضی و تعوج کبراً». ( متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).