اعریراء. [ اِ ] ( ع مص ) تنها رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بتنهایی سیر کردن. ( از اقرب الموارد ). || بر اسب برهنه سوار شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سوار شدن بر اسب برهنه. و منه قول القائل : «و نعروری ظهورالمهالک ». ( از اقرب الموارد ). بر اسب بی زین سوار شدن. ( یادداشت مؤلف ). || بر امر زشت گردیدن. یقال : «اعروریت منه امراً قبیحاً»؛ ای رکبت. هذه نادرة لان الافعیعال لم یأت ِ متعدیاً الا فیها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مرتکب گردیدن و انجام دادن امر زشت. ( از اقرب الموارد ).