شادیت باد چندانک اندر جهان فراخا
تو با نشاط و شادی با درد و رنج اعدا.
دقیقی.
چگونه یابد اعدای او قرار کنون زمانه چون شتری شد هیون و ایشان خار.
دقیقی.
یکی صمصام فرعون کش عدوخواری چو اژدرهاکه هرگز سیر نبود وی ز مغز و از دل اعدا.
دقیقی.
از جد نیکورای تو وز همت والای تورسواترند اعدای تو از نقشهای الفیه.
منوچهری.
این خاندان بزرگ پاینده باد و اولیاش منصور و اعداش مقهور. ( تاریخ بیهقی ص 109 ). صورت کردند که وی را با اعدا نهان بوده است و مراد به این حدیث آمدن ِ سلجوقیان بخراسان است. ( تاریخ بیهقی ص 485 ).نور و خیر و پاک و خوب اندر طبایع کی چنین
ظلمت و شرو پلید و زشت را اعداستی.
ناصرخسرو.
بهمن کجا شد و بکجا قارن زآن پس که قهر کردند اعدا را.
ناصرخسرو.
از این گردد بهاری چون گل سرخی رخ ناصح وزآن برگ خزان گردد بزردی گونه اعدا.
مسعودسعد.
همه اعدای من ز من گیرندآنچه سازند با من از هر باب.
مسعودسعد.
گهی زچشم زند تیر بر دل عشاق گهی ز دست زند تیغ بر سر اعدا.
معزی.
شاها ز سنان تو جهانی شد راست تیغ تو چهل سال زاعدا کین خواست.
فریدالدین کاتب.
چو قندیلم برآویزند وسوزندبه زنجیرم نهادستند اعدا.
خاقانی.
خالد ندانست اینکه سیف اﷲ مقتول بشمشیر ما و مقهور سنان و تیر اعدا نگردد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 458 ).آتش اندر دل اعدا فکنی
خاک در دیده ٔاغیار کشی.
عطار.
سپاس دار خدای لطیف دانا راکه لطف کرد و بهم برگماشت اعدا را.
سعدی.
بیشتر بخوانید ...