فلک را غیر از این خود نیست کاری
که یاری را جدا سازد ز یاری.
شرح اشتیاق دوستان در این مختصر نمودن آتش در منقل کاغذین افروختن است و باد بهاون کوفتن لهذا... بتحریر این غزلش اکتفا می کنیم :
یک سر مو زآن دهان خواهم نوشت
چشمه آتش فشان خواهم نوشت
گفته ای بنویس نام ما به دل
این سخن در دل بجان خواهم نوشت
گوهر و لعلی که چشمم بی تو ریخت
حاصل دریا و کان خواهم نوشت
بی گل روی تو ای آرام جان
حال زار ترکمان خواهم نوشت.
( از مرآت الخیال ص 256 ).