اعجر

لغت نامه دهخدا

اعجر. [ اَ ج َ ] ( ع ص ) مرد کلان شکم. ( آنندراج ). بزرگ شکم. ( از اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ): رجل اعجر؛ مرد کلان شکم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پرحجم. ( از اقرب الموارد ). || کیسه پر. ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). سخت پر. ( از اقرب الموارد ): همیان اعجر؛ کیسه پر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گشن درشت. ( آنندراج ). درشت و ضخیم. ( ازاقرب الموارد ): فحل اعجر؛ گشن درشت. ( منتهی الارب ). مؤنث : عَجْراء. ( اقرب الموارد ). || ( اِخ )نام مردی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران