اعتیاض. [ اِ ] ( ع مص ) به عوض خواستن آمدن. || عوض گرفتن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عوض بستدن. ( المصادر زوزنی ). چیزی را بجای چیزی گرفتن. ( از اقرب الموارد ). || عوض دادن. در این لفظ یاء بدل از واو است. ( از لطائف غیاث اللغات ) ( آنندراج ).- اعتیاض فرستادن ؛ عوض دادن. بدل دادن. پاداش دادن : زین سبب نبود ولی را اعتراض هرچه بستاند فرستد اعتیاض.مولوی.
به عوض دادنبه بدل دادنتاوان دادنچیزی را بعوض چیز دیگر دادنزین سبب نبود ولی را اعتراضهرچه بستاند فرستد اعتیاض✏ �مولانا�+ عکس و لینک