اعتلاط. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پیکار نمودن با کسی و فتنه انگیختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مخاصمه کردن با کسی و فتنه بپا کردن. ( از اقرب الموارد ). این کلمه متعدی است بنفسه و با حرف «با»نیز متعدی شود. یقال : اعتلطه و به ؛ پیکار نمود با او و فتنه انگیخت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیکار نمودن با کسی و فتنه انگیختن مخاصمه کردن با کسی و فتنه بپا کردن .