اعتقام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) چاه کندن و چون نزدیک آب رسد گوی کنند تا مزه آب معلوم نمایند پس اگر شیرین برآید چاه را تمام سازند و الا ترک دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بپایین رفتن در کندن چاه. ( از متن اللغة ). چاه کوچکی کندن و چون نزدیک به آب رسد چاه کوچکی دیگر کنند تا اندازه ای که مزه آب معلوم شود اگر شیرین باشد بقیه را حفر کنند. ( از اقرب الموارد ). || داخل شدن در امری. ( منتهی الارب ). || تردد کردن بسوی کسی. ( از اقرب الموارد ). || چیره شدن بر کسی. ( از متن اللغة ).