اعتقاق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) برکشیدن شمشیر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برآوردن شمشیر. ( از اقرب الموارد ). || شکافته و واشدن ابر. ( منتهی الارب ). شکافته شدن ابر و واگردیدن آن. ( ناظم الاطباء ). شکافته شدن ابر. ( از اقرب الموارد ). || افراط کردن معتذر در عذر خواستن. ( از اقرب الموارد ).