اعتفار

لغت نامه دهخدا

اعتفار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بر زمین زدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسی را بر زمین زدن. ( از اقرب الموارد ). || سر کسی گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جستن و حمله کردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به همدیگر برجستن و حمله آوردن. ( از اقرب الموارد ). || خاک آلودکردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خاک آلود کردن لباس. ( از اقرب الموارد ). || خاک آلوده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خاک آلوده نمودن. ( آنندراج ). خاک آلوده گردیدن. ( از اقرب الموارد ).خاک آلود شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || شکاری را بر خاک افکندن شیر. ( آنندراج ). شکار برابر خاک افکندن شیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دریدن و پاره کردن شیر کسی را. || مقتدر و توانا شدن. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران