اعتفاء.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) احسان خواستن آمدن کسی را. برای خواستن احسان بنزد کسی آمدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نزدیک کسی شدن به امید احسان. ( تاج المصادر بیهقی ). عفو خواستن. ( المصادر زوزنی ). به امید بخشش و احسان نزد کسی رفتن. ( از اقرب الموارد ). || بلب گرفتن و صاف کردن شتر گیاه خشک را. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). گیاه خشک را بلب گرفتن شتر و صاف کردن آنرا. ( از اقرب الموارد ).