اعتضاد جستن

لغت نامه دهخدا

اعتضاد جستن. [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) کمک خواستن. یاری طلبیدن. استعانت جستن : به اهتمام دولت و حمایت عزت سلطان اعتضاد و استناد جست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 233 ). نصر پیش او رفت و بمرافقت او اعتضاد جست و او رابر قصد وی تحریص داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 231 ).

فرهنگ فارسی

کمک خواستن . یاری طلبیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس