اعتصاء

لغت نامه دهخدا

اعتصاء. [اِ ت ِ ] ( ع مص ) تکیه کردن بر عصا. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ). تکیه کردن بر عصای آهنین. ( تاج المصادر بیهقی ). تکیه کردن بر عصا و بدین معنی با «علی » متعدی شود. || عصا بریدن از درخت. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). از درخت عصا بریدن. ( از اقرب الموارد ). || عصا ساختن شمشیر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و شمشیر بجای عصا در دست گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). شمشیر را عصا ساختن و بدین معنی با «باء» متعدی شود. ( از اقرب الموارد ). و ناظم الاطباء آرد: این کلمه چون واوی باشد بمعانی فوق است و چون یایی باشد بمعنی سخت گردیدن هسته خرماست ولی در فرهنگ های عربی در ماده یایی ( عصی ) بدین معانی آمده است. || سخت گردیدن هسته خرما. ( ناظم الاطباء ). سخت گردیدن نواة. ( منتهی الارب ). سخت شدن هسته. ( تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران