تفاوت اعتراف و اقرار در این است که
اعتراف: زمانی است که اصولا حقیقت پنهان است و شخص آن را آشکار میکند
اما در اقرار: اصولا حقیقت آشکار است و شخص بر آن صحه میگذارد.
زبان آورد:اعتراف.
خستودن
خستودم = اعتراف کردم
می خَستویَم = اعتراف میکنم
پذیرش
بیروندهی، بیرونداد، روشنگویی، راستیتگویی، ازخودراستیتگویی
🇮🇷 همتاهای پارسی:
خَستویش
خَستویی
آقای بزرگمهر چرا شما نوشتارتان به زبان تهرانی و خودمانی است ؟ این روش آسیب رسان به زبان
پارسی است. سپاس برای نمونه دادن درست و ادبیک به جوانان !
خستو شدن = اعتراف کردن/
بزرگان دانا به یک سو شدند / به نادانی خویش خستو شدند ( فردوسی )
به هستیش باید که خستو شوی / ز گفتار بیکار یک سو شوی ( فردوسی )
بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
نمونه:
پسر نوجوان خانواده، نشسته در کنار پدر:
پس . . . شما می داوید ( ادعا می کنید ) که بزبان آوری ( اقرار ) با سود بردن از این روش که نامش را اعتراف گیری گذاشتید، گواه ارزشمندی برای هر چیزیه؟
... [مشاهده متن کامل]
�اُسقُفِ بزرگ� ( با لبخندی پوزشخواهانه در حالیکه خود را تا جایگاه هیربُدی ساده کوچک می کند ) :
این تنها دیدگاه یک هیربُد ( راهب ) ساده نیست؛ این یکی از بنیان های کلیساست که به ما یاد می ده یک بزبان آوری که از راه اعتراف گیری بدست اومده، بی چون و چرا پایدار شده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_13. html
عالی بود اعتراف به معنی بیان کردن به زبان آوردن حقیقت و درستی
در پارسی پهلوی:
اعتراف _ خَستو
اعتراف کردن _خستودن
بر زبان آوردن حقیقت
ابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بیان، تصدیق، خستو، مقر
بر زبان اوردن حقیقت
پذیرگویی
یا پذیرش گویی
در پارسی " خستو " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
خستویدن= اعتراف کردن
اقرار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)