اعتراض کلام قب
لغت نامه دهخدا
بیان حشو قبیح : این صنعت چنان باشد که آوردن لفظزائد بس بیجایگه بود و بیت را تباه کند. مثالش در شعر پارسی از کمالی :
از بس که بار منت تو بر تنم نشست
در زیر منت تو نهان و مسترم.
و لفظ نهان در بیت زیادتی است که آب این شعر ببرده است ، چه نهان و مستر هر دو یک معنی است و بدین تکرار ناواجب حاجت نیست.
بیان حشو متوسط: این صنعت چنان باشد که آوردن و ناآوردن لفظ یکسان بود نه مستحسن باشد بغایت نه مستقبح و مثالش از شعر پارسی است :
ز هجر روی تو ای دلربای سیمین تن
دلم ندیم ندم شد تنم عدیل عنا.
که دلربای سیمین تن حشو متوسط است. بیان حشو ملیح : و این صنعت چنان باشد که آوردن او بیت را بیاراید و سخن را حسن و رونق دهد و این را مردمان حشو لوزینج خوانند. بتعبیردیگر حشو ملیح آن است که هرچند شعر در معنی بدان [ حشو ] محتاج نباشد در عذوبت آن بیفزاید و آنرا رونقی دیگر دهد، چنانکه رشید گفته است :
در محنت این زمانه بی فریاد
دور از تو چنانم که بداندیش مباد.
که لفظ دور از تو حشوملیح است و همو گفته است :
خیالات تیغت که برنده باد
منازل در ارواح اعدا گرفته.
و اگرتوانستی که گفتی منازل در دماغ اعدا گرفته بهتر بودی که جای خیال دماغ است. ( از حدائق السحر فی دقایق الشعر و المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 280 ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید