اعتراش

لغت نامه دهخدا

اعتراش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) برشدن تاک بر وادیج. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).( آنندراج ). بر چفته شدن انگور. ( تاج المصادر بیهقی ). برشدن انگور بر چوب بندی که تاک بر بالای آن اندازند. ( از متن اللغة ). || عریش ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). برپا ساختن عریش. ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). وادیج بستن. و وادیج چوب بندی را گویند که تاک انگور را بالای آن اندازند. ( آنندراج ). || بر ستور سوار شدن. ( آنندراج ). سوار شدن بر ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

برشدن تاک بر وادیج . بر شدن تاک بر وادیج . بر چفته شدن انگور . بر شدن انگور بر چوب بندی که تاک بر بالای اندازند . یا عریش ساختن .

پیشنهاد کاربران

بپرس