اعتراس

لغت نامه دهخدا

اعتراس. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پراکنده شدن. ( ناظم الاطباء ). پراکنده شدن و این فعل با حرف «عن » متعدی شود. ( از منتهی الارب ). متفرق شدن. ( از اقرب الموارد ). متفرق شدن. لیکن ازهری آنرا مردود دانسته است. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

پراکنده شدن . پراکنده شدن و این فعل با حرف عن متعدی شود . متفرق شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس