اعتجان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خمیر کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خمیر کردن آرد. ( از اقرب الموارد ). آرد سرشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). سرشتن آرد و مثل آن. || خمیر گرفتن و ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خمیر گرفتن. ( از اقرب الموارد ).