اعتثاث. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) از بیخ کندن. || راه یافتن بسوی چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || بازداشتن آنرا از رسیدن به نیکویی. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). یقال : اعتثه عرق سوء؛ ای تعقله ان یبلغ الخیر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).